چکیده:
گاه دیده می شود که شطحیات عارفان مسلمان با مکاتب برآمده از سمبولیسم ادبی یکسان انگاشته می شود. این جستار تلاش می کند در آغاز، این یکسان انگاری را بررسی و رخنه های موجود در آن را آشکار کند. سپس، از طریق تحلیل معنای سمبولیسم و شطح، بیان عناصر بنیادین هر کدام، و مشخص ساختن رابطه آن دو با یکدیگر به وجوه تمایز و تشابه آنها دست یابد، چه دستیابی به آن وجوه است که از آمیختگی شطح صوفیانه با سمبولیسم ادبی و مکاتب برآمده از آن مانع خواهد شد.
خلاصه ماشینی:
ایشـان در مقالۀ «از سوررئالیسم فرانسوی تـا روزبهـان بقلـی (جلـوه هـای فراواقعـی در شطحیات صوفیه )» تلاش نموده اند تا با ارائه تعریف از دو مفهوم سوررئالیسـم و شطح ، «دو مقوله به ظاهر متفاوت سوررئالیسم و شـطحیات صـوفیه [ی خرقـانی، بایزید و با تاکید بر روزبهان بقلی] را از زاویه ای نو با هم جمع کند تـا بـه نتـایج کلی و مشترک پیرامون این دو موضوع دست یابد.
اکتفا به وجه تشابه در یکسان انگاری و غفلت از بنیادها و خاستگاه های این دو مؤلفه خطایی روشی است که در این قلم به چشم میخورد، چرا که خود نویسندگان در بخش های دیگر و هنگامیکه ویژگیهای هر کدام از دو امر را میشمارند به واقعیت هایی که منجر به تفکیک جوهری مکتب سوررئال و شطح میشود اشاره نموده اند.
» (همان : ١٧٥) همـان گونـه کـه در بررسـی مقالۀ اول گذشـت ، وجـود تشـابه نمادپردازانـه میـان شـطح صـوفیانه و مکتـب سمبولیسم و یا سوررئالیسم قابل نفی نیست ، اما آیا میتواند معیـار خـوبی بـرای یکسان انگاری این سه باشد، در حالی که لازم است به بنیان هـای روان شـناختی و معرفت شناختی آنها نیز توجه کنیم ؟ نگارنده سوررئالیسم را از زبان آندره برتون چنین میشناسـاند: «سوررئالیسـم وسیله ای راستین برای تعبیر از مشـغولیات حقیقـی اندیشـه بـه طریـق گفتـاری، نوشتاری و یا هر روش دیگر است .
» (همان : ١٧٧) در این بیان نیز جنون و خروج از کنتـرل عقلانـی نـه تنهـا هدف زیباییشناسی حتی غایت اخلاقی قلمداد شده است و همان گونه که در بالا بدان اشاره شد، همین عنصر میتواند وجـه تمـایزی قـوی میـان سوررئالیسـم و شطح تلقی شود.