چکیده:
پیرنگ برخی روایت ها به گونه ای خلاف عادت طرح ریزی شده است ؛ به طوری که مجموع چند حالت متضاد و گاه متناقض هم زمان ارائه میشود. فهم و معنادار کردن این نوع روایات براساس هستیشناسی کلاسیک که اکثر ما خوانندگان با آن خو گرفته ایم ، ممکن نیست ؛ بلکه نیازمند هستیشناسی دیگری همچون هستیشناسی کوانتومی است ؛ زیرا در تفسیر «چندجهانی» مکانیک کوانتوم ، به فعلیت رسیدن «همه احتمالات » و جمع شدن حالت های متضاد ممکن است . بنابراین ، این مقاله پژوهشی بینارشته ای است با هدف بررسی انواع روایات به اصطلاح «چندجهانی» براساس مبانی مطرح در مکانیک کوانتوم . در این جستار، ارتباط میان مفهوم جهان های موازی در فیزیک و معنیشناسی روایت تبیین و به این پرسش پاسخ داده میشود: ایدة جهان های موازی چه نقشی در معنیشناسی روایت دارد؟ نتایج نشان میدهد روایات چندجهانی خواننده را به تفکر عمیق تر دربارة ذات مکان ، زمان ، هویت ، حافظه ، به چالش کشیدن مرز میان امر واقعی و خیالی، و مسائلی از این دست فرامیخواند.
خلاصه ماشینی:
(671 / درمورد پیشینۀ تحقیق این موضوع ، یعنی نقش ایدة جهان های موازی در معنیشناسی روایت ، تاکنون پژوهشی به زبان فارسی صورت نگرفته است ؛ اما کسی که بیشترین تحقیقات را در این زمینه انجام داده ، ماری- لور رایان است ؛ بنابراین ، مبنای نظری این جستار را نظریۀ رایان در مقاله اش بانام From Parallel Universes to" Possible Worlds: Ontological Pluralism in Physics, Narratology, and "Narrative تشکیل میدهد.
پاسخ این است که همان طور که در فیزیک کوانتوم براساس مفهوم جهان های موازی، چند راه برای رفتار متضاد ذرات خرده اتم وجود دارد، در متن ادبی نیز چند وجه ممکن برای گزارش نسخه های متضاد 26 رویدادها وجود دارد (همان ، ٦٦٨) و خواننده برای توجیه ، تبیین و عقلانی کردن روایت هایی که براساس چنین پیرنگ هایی طراحی شده اند، میتواند از مفهوم جهان های موازی در «هستیشناسی کوانتومی »٢٧ استفاده کند که البته ، درمقابل باور شهودی ما به «هستیشناسی کلاسیک »٢٨ کم رنگ تر و ضعیف تر است (همان ، ٦٧١).
البته ، رایان خاطرنشان میکند که این سه نوع مذکور که برپایۀ پیرنگی چندجهانی ٤٥ بنا میشوند، در داستان هایی با پیرنگ یک جهانی ٤٦ و معمول علمی- تخیلی نیز رخ میدهند؛ بنابراین ، نکتۀ مهمی که باید به آن توجه کرد، تفاوت میان روایات چندجهانی و داستان های معمول علمی- تخیلی با پیرنگ یک جهانی است ؛ زیرا در هر دو نوع «تفاوت های اساسی میان دنیای متن و دنیایی که خوانندگان به راستی در آن زندگی میکنند هست » (رابرتز، ١٣٩٣: ١٤)؛ اما در روایات چندجهانی باید حتما دو یا چند جهان هم زمان با هم در پیرنگ داستان پیریزی شده باشد، نه اینکه صرفا مانند داستان علمی - تخیلی هدف ، ترسیم دنیایی «مبتنی بر ایدة دگرگونی بنیادی» (همان ، ١٤) باشد درمقابل دنیای واقعی که ما با آن آشناییم .