چکیده:
این پژوهش با هدف تعیین اثربخشی برنامه آموزشی فلسفه برای کودکان به شیوه اجتماع پژوهشی در هوش هیجانی دختران دبیرستانی انجام شد.بدین منظور یکی از دبیرستان های منطقه 2 آموزش و پرورش شهر تهران به عنوان جامعه پژوهشی برگزیده شد.روش پژوهش حاضر نیمه آزمایشی پیش آزمون-پس آزمون با گروه کنترل بود.پس از جایگزینی 26 دانش آموز در دو گروه آزمایش و کنترل،پرسشنامه هوش هیجانی باران،جهت بررسی اثر بخشی برنامه به صورت پیش آزمون و پس آزمون تکمیل شد.گروه کنترل در دوره اجتماع پژوهشی از فرایند اجرا دور نگه داشته شد و برای گروه آزمایش جلسات 1/5ساعته هفتگی به مدت 16 جلسه برگزار شد.گروه به شکل اجتماع پژوهشی اجرا شد و داستان اکتشاف هری استتلمیربه عنوان محرک گفت و گو مورد استفاده قرار گرفت.داده ها با روش آماری کوواریانس تک متغیره تحلیل شد.پردازش داده ها حاکی از آن بود که در اثر اعمال متغیر مستقل،میزان هر پنج مولفه هوش هیجانی در دو گروه(با تعدیل اثر پیش آزمون)افزایش معناداری ایجاد شد.بر اساس این یافته و از آن رو که قرار گرفتن دانش آموزان در اجتماع پژوهشی ایشان را به سمت و سوی ژرف نگری برای خودارزیابی و خودارزشیابی در زمینه مهارت های فکری و هیجانی سوق می دهد،پیشنهاد می شود برای آموزش فلسفه به کودکان در مدارس اهتمام ورزیده شود.
خلاصه ماشینی:
بررسی اثربخشی اجرای برنامه فلسفه برای کودکان به شیوه اجتماع پژوهشی 1 در افزایش هوش هیجانی دختران دبیرستانی 2 هما رضایی 3 عبداله شفیع آبادی 4 یحیی قائدی 5 علی دلاور معصومه اسمعیلی<FootNote No="4" Text="١- این مقاله برگرفته از پایان نامه دکتری دانشگاه علامه طباطبائی است .
حـاتمی و همکـاران (١٣٨٩) در پژوهش خود با عنوان تأثیر فلسفه برای کودکان بر هوش هیجانی به این نتیجه رسـیدند کـه ایـن برنامه افـزایش معنـاداری در هـوش هیجـانی در مولفـه هـای درون فـردی ، روابـط میـان فـردی ، ١- ارجاع شود به : Valores y Sentimientos de .
بنابراین از آنجایی که هوش هیجانی می تواند سهم بسزایی در رشد و بالنـدگی فـرد داشـته باشد، مسئله اساسی این پژوهش این است که آیا با آموزش فلسفه برای کودکان می توان هـوش هیجانی ایشان را افزایش داد؟ روش پژوهش پژوهش حاضر از نوع نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون - پس آزمون اسـت کـه متغیـر مسـتقل عبارت است از اجـرای برنامـه فلسـفه بـرای کودکـان و متغیـر وابسـته عبـارت از نمـرات هـوش هیجانی در پس آزمون است .
بنابراین نتیجه گرفته می شـود کـه در اثـر اعمـال متغیـر مسـتقل بـین میزان آگاهی میان فردی دو گروه (با تعدیل اثر پیش آزمون ) تفاوت معناداری مشاهده می شود؛ البته با توجه به رقم مجذور اتا، (٠/٢١) شدت ارتباط بین عامل آزمایش و متغیر وابسـته را نشـان می دهد که میزان بسیار بالایی است و به نوعی ٢١ درصد از تغییرات متغیر وابسته (آگـاهی میـان فردی ) با فرض ثابت ماندن میزان اولیه آن بـه آزمـایش (اجـرای برنامـه فلسـفه بـرای کودکـان ) برمی گردد.