چکیده:
هدف تحقیق حاضر، مطالعه اثر تداخل زمینه ای با استفاده از دو نوع بازخورد دامنه ای و خود کنترلی بر یادگیری پارامتر و برنامه حرکتی تعمیم یافته در تکالیف تعقیبی بود. در دو آزمایش جداگانه، 180 آزمودنی راست دست، بدون تجربه و آشنایی قبلی با تکلیف، و با دامنه سنی 18-25 سال شرکت کردند و هر آزمایش شامل 6 گروه قالبی، زنجیره ای و تصادفی دامنه ای و خودکنترلی (6 گروه 15 نفری در هر آزمایش) بود. تکلیف آزمودنی ها در آزمایش اول تعقیب هدف نوری روی دستگاه پیروی سنج چرخان با برنامه حرکتی ثابت (مربع) و پارامتر متغیر (سرعت های 20، 30 و 40 دور در دقیقه) و در آزمایش دوم، تکلیف آنان تعقیب هدف نوری با پارامتر ثابت (20 دور در دقیقه) و برنامه حرکتی متغیر (الگو های مربع، دایره و مثلث) با آرایش و بازخورد مختلف بود. زمان باقی ماندن روی هدف به عنوان نمره عملکرد افراد منظور شد. آزمودنی ها پس از شرکت در پیش آزمون (1 بلوک 9 کوششی)، در مرحله اکتساب به مدت 8 جلسه و هر جلسه 2 بلوک 9 کوششی را تمرین و سپس در آزمون اکتساب و بعد از 72 ساعت در آزمون های یادداری و انتقال شرکت کردند. داده ها با استفاده از تحلیل واریانس یک راهه، تحلیل واریانس عاملی مرکب با اندازه گیری های مکرر و آزمون بونفرونی تحلیل شد. یافته ها نشان می دهد که در هر دو آزمایش، عملکرد گروه های قالبی دامنه ای و خود کنترلی در اکتساب نسبت به گروه های دیگر بهتر (P<0.05) بوده است. همچنین عملکرد گروه های آزمایش اول (پارامتر) در یادداری و انتقال تفاوت معنی داری با یکدیگر نداشتند (P>0.05) اما در آزمایش دوم، عملکرد گروه های تصادفی دامنه ای و خود کنترلی نسبت به گروه های دیگر در سطح (P<0.05) معنی دار بود. از سوی دیگر، عملکرد گروه های بازخورد خود کنترلی در هر دو آزمایش از گروه های بازخورد دامنه ای در تمامی مراحل آزمون بهتر بود (P<0.05). به طور کلی نتایج پژوهش حاضر اثر سودمند بازخورد دامنه ای و خود کنترلی بر یادگیری برنامه حرکتی تعمیم یافته نسبت به پارامتر را نشان می دهد و حمایتی دیگر از جدایی نظری این فرایند ها و فرضیه مگیل و هال (1990) را فراهم می کند.