چکیده:
پس از اینکه با حیله عمرو بن عاص و به فرمان معاویه، قرآنها در جنگ صفین بر سر
نیزهها رفت و سپاه عراق به حکمیت قرآن فرا خوانده شدند، اختلاف میان سپاه علی(ع)
آشکار گردید.کسانی که با طرح شعار«لا حکم الا الله»به مخالفت با طرح حکمیت
برخاستند و به سرعت به جریانی سیاسی-فکری به نام خوارج تبدیل شدند.هرچند در جنگ
نهروان قریب به اتفاق آنان کشته شدند اما اصل جریان از میان نرفت و پس از شهادت
علی(ع)رشد و گسترش بیشتری یافت و موجد رخدادهای بیشتری طی سه قرن نخست هجری
گردید.در این مقاله زمینههای شکلگیری و بر آمدن خوارج از سپاه عراق و نه شام و
نیز درونمایههای سیاسی، فکری و نیز ماهیت اجتماعی آن مورد بررسی قرار میگیرد.
خلاصه ماشینی:
"بر این اساس با توجه به اینکه بیشتر رهبران خوارج همچون: نافع بن ازرق، عبید الله بن ماحوز، عبیده بن هلال، قطری بن فجائه و پیروان آنان و خصوصا تندروترین فرقه خارجی یعنی ازارقه از قبایل عرب بکربن وائل و تمیم بر خاسته بودند و معتقد به شرط ندانستن«نسب قریشی»بودند میتوان دریافت که در پس نفی شرط قریشی بودن در احراز مقام خلافت درصدد اثبات صلاحیت ماعدا یعنی بکربن وائل و تمیم برای حکومت و خلافت و یا لااقل مشارکت در قدرت بودند، دو قبیلهای که ساکن در مناطق کرانههای فرات و اطراف حیره و نیز کرانههای جنوبی خلیج فارس بودند و در حوادث و رخدادهای مربوط به عصر نبوت سهم و مشارکتی نداشتند و به این سبب پس از رحلت پیامبر(ص)و شروع عصر خلافت از حیث موقعیت و جایگاه اجتماعی و سیاسی در مرتبه فروتری به نسبت قریش و اوس و خزرج و به طور کلی صحابه جای گرفته بودند و بر آن بودند به هر نحو ممکن موقعیت و جایگاه خود را در برابر صحابه و خصوصا قریش که مهر خلافت به نام آنان حک شده بود، ارتقاء بخشند."