خلاصه ماشینی:
اگر آمار و اطلاعات وجود نداشته باشدبرنامهریز یا مدیر نمیتواند از گذشته خود تحلیلیارائه دهد که چه اتفاقی افتاده است.
حرکتهایسازمانی او درست بوده است یا نه؟بنابراینبراساس اطلاعات و آمار گذشته تحلیلی ارائهمیدهد و براساس آن برای آینده خود میاندیشید.
حتی مدیران برای آینده نیز اگر آمار و اطلاعاتی ازحرکت بعضی شاخصها نداشته باشد باز قادر بهتصمیمگیری نیستند.
بطور مثال مراکز آماربا یک سری تعاریف مخصوص به خود اقدام بهجمعآوری آمار میکند و این کار را بانک مرکزینیز انجام میدهد.
در حال حاضر به علت به روز نبودن آمار هربنگاه و هر دستگاه اجرائی برای خود مرکز آماریایجاد کرده است.
این باعث میشود که هر دستگاهاولا تعاریف خود را ارائه دهد که با تعاریف دیگرهمخوانی ندارد و ممکن است چندین نوع آمارتهیه شود.
اگر به فرد فرد بنگاههایتولیدی صنعتی مراجعه شود خواهیددید کهدرصد بسیار بالایی از دادن آمار درست سربارمیزنند،این روش نشانگر عدم آگاهی و عدماعتقاد این دسته از مدیران به برنامهریزی و آماراست.
زیرا اگر این دسته میدانستند که آمار درنهایت به برنامه خوبی تبدیل میشود و هم برایآنها و هم برای جامعه نفع دارد و در مجموعمیتواند بسیار مثبت باشد به خاطر بعضی دلایلاز دادن آمار ابا نمیکردند.
این مراکز مربوطهباید مشخص کنند که آمار پایه کدام است و تعریف درستی از آمار پایه ارائه دهند همچنین طبقهبندیبین مرکز آمار ایران و بانک مرکزی را از نظر آمارپایه طراحی کرده و بانکهای تخصصی را به بخشخصوصی واگذار کند.