چکیده:
هویتیابی یهودیان اسرائیل، یکی از مسائل مهم در ارزیابی وضعیت جامعهشناختی، سیاسی و اجتماعی این ساختار سیاسی است. بررسی جریانهای غالب در میدان گفتمانی صهیونیسم، حاکی از آن است که تمایزگذاری و غیریتسازی منطبق با تحولات و رویدادهای مهم این میدان، یکی از اجزای جدانشدنی در هویتیابی یهودیان بوده است. این امر موجب شده است تا هدایت و کنترل رفتار سیاسی ساکنان این ساختار سیاسی در جهت استمرار و حفظ میدان صهیونیسم تسهیل شود. با توجه به اهمیت این روند، نویسندگان این مقاله بر آناند تا چگونگی برساخت و بازتولید فضای ساختاری در فضای هویتی و ذهنی یهودیان را تبیین کرده، به این پرسش پاسخ دهند که تمایزهای هویتساز در ساختار ذهنی یهودیان داخل اسرائیل چگونه برساخته و بازتولید شده است؟ در این پژوهش، نشان داده خواهد شد که طبقة مسلط در میدان صهیونیسم، از راه سرمایههای نمادین، تمایزهای هویتساز را در فضای ذهنی یهودیان بهمنظور راهبرد حفظ میدان، برساخته و بازتولید میکند.
Jewish identity of Israel، one of the major problems in assessing the status of sociology، social policy and political structure. The mainstream Zionist discourse، suggests that the distinction is one of the essential components of Jewish identit. This has led to direct and control the political behavior of the inhabitants of the political structure in order to facilitate the continuation and preservation of Zionism. This paper aims to answer the question on the minds of Jewish Israeli identity distinctions how it is constructed and reproduced? This study will show that the dominant class of Zionism، the capital symbolic distinctions of Jewish identity in the mental space to maintain the strategy، the reproduction is made.
خلاصه ماشینی:
با این حال ، میدان صهیونیسم در مرحلۀ برساخت تمایزهای هویت ساز، بدون آنکه بر تمایزگذاری در قبال عرب ها متمرکز شود، از عرب ها به مثابۀ بخشی از سرمایۀ نمادین برای جذب یهودیان دیاسپورا استفاده کرد؛ این امر در نوشته های گینسبرگ به روشنی مستند شده است : «ما با مردمی که در میان آنها دوباره به زندگی بازگشته ایم ، چگونه باید رفتار کنیم ؟ چگونه می توان با احترام ومهربانی با آنها رفتار کرد؟ پاسخ مشخص است ؛ فقط با عدالت وبا قضاوت صحیح .
میدان صهیونیسم در مرحلۀ پیشین ، بزرگ منشی و عدالت را در میان یهودیان بومی فلسطین ١ نسبت به عرب ها ترویج می داد؛ اما پس از تأسیس ، فضای ساختی یادشده که اصول اخلاقی آن را به پیش می برد، با اقدام های اضطراری و مصلحت گرایانه ای که برای تأسیس و تثبیت اسرائیل باید انجام می گرفت ، تجمیع نمی شد (٤٥ :٢٠٠٢ ,Weissbrod)؛ بنابراین اگرچه در این مرحله برخلاف مرحلۀ پیشین ، ساخت های میدان صهیونیسم شفاف شده بود، هویت یهودیان در دوراهی ٢(٩٦ :٢٠٠٢ ,Weissbrod) گرفتار آمده بود.
از این رو، رستگاری بنیادگرا که بر مقولۀ ارزش های قوم یهود، ازجمله «مسئولیت متقابل ، سرسختی و مبارزه طلبی با دیگر عقاید به دلیل برتری قوم یهود» (٢١٩ :٢٠٠٢ ,weissbrod) تأکید داشت ، تقابل میدان صهیونیسم در اسرائیل با عرب ها و به ویژه عرب های فلسطینی را به ذهن یهودیان انتقال داد وبنابراین تمایزهای فضای ساختی را در هویت آنان بازتولید کرد.