چکیده:
در پژوهشهای علمی دو دهة اخیر در رشتة روابط بینالملل، توجه نسبتاً کمتری به نقش عوامل فرهنگی (در مقایسه با عوامل مادی) در فرایند سیاست بینالملل شده است. هویت، بهخصوص هویت جمعی، یکی از این عوامل فرهنگی است که نقش شایان توجهی در تعریف منافع ملی و شکلدهی به رفتار سیاست خارجی کشورها ایفا میکند. این مقاله به بررسی مفهوم هویت و نقش آن در فرایند سیاست بینالملل از دیدگاه نظریههای مختلف موجود میپردازد.
In the scientific research performed during the past two decades، relatively less attention has been paid to the role of cultural factors (compared to material ones) in the international political process. Identity، especially collective identity، is one of these cultural factors which have a considerable role in the definition of national interest and formation of states'' foreign policies. This paper''s goal is to present an analysis of the concept of identity and its role in the international political process from various existing theoretical perspectives.
خلاصه ماشینی:
همچنین ، دیدگاه نظریۀ صلح دموکراتیک مبنی بر اینکه دموکراسیهابه این علت با هم نمی جنگندکه جهت گیری های دموکراتیک مشابه آنها در عرصۀ سیاست داخلی احساس منافع مشترکی را برای آنها ایجاد میکندکه مانع از وقوع جنگ بین آنهامی شود، بر مفهوم هویت مشترک در بین کشورها مبتنی است .
با توجه به اینکه هویت چیزی جز تصور فرد دربارة خود (هویت فردی ) و در ارتباط با دیگران (هویت اجتماعی) نیست ، شاید بتوان گفت بنیان نظریۀ واقع گرایی بر مبناو فرضی هویتی استوار است که هویت یا همان تصور دولت ها از خودو دیگر دولت ها را جنگجویانه و قدرت طلبانه توصیف میکندو بر مبنای آن ،به تبیین روابط بین دولت هامی پردازد.
نظریه های همگرایی و نهادگرایی نیز با تأکید بر درجه های گوناگونی ازشکل گیری احساس هویت و «ما»ی مشترک بین جمعی از کشورهابه تبیین دیدگاه های خودمی پردازند؛ برای مثال دویچ در نظریۀ ارتباطات خود با استفاده از مفاهیم «اجتماع های سیاسی ادغام شده و کثرت گرا» نشان می دهدکه چگونه باشکل گیری هویت های مشترک، اجتماع های سیاسی جدید شکل میگیرد.
سازه انگاری متعارف جهان رابه مثابۀ واقعیتی بیرونی و قابل کشف میداندو از همین رهگذر، مهم ترین مسئله برای آن ، درک این نکته است که چگونه هویت ملی در تعیین منافع ملی دولت هاو نحوة عمل آنها در عرصۀ سیاست بین الملل نقش ایفا میکند.
نظریۀ سازه انگاری بیشترین اهمیت را در مقایسه با رهیافت های دیگر برای عامل هویت قایل شده ،آن رابه نقطۀ عزیمت فهم ، تبیین و تحلیل سیاست بین الملل تبدیل کرده است .