خلاصه ماشینی:
در این نگرش،با توجه به گسترش و تکامل آن نسبت به نگرش قبل،رسالت سازمان نه تنها تامین منافع مادی آن و کارکنانش میباشد،بلکه کمک به تأمین رضایت کارکنان و سایر گروههای ذیربط نیز جز رسالت آن به شمار میرود.
این ارزیابیهای مختلف باعث رضایتها و عدم رضایتهائی در گروههای ذیربط شده و منشاء کشمکش و تضادها،اصطکاکها،تعارضهای درونی میگردد،که بر رشد و توسعه سازمان و اعضای آن آثار منفی بجای میگذارد و در بسیاری موارد تلاش مدیریت برای پاسخگوئی به خواستها و نیازهای یک رکگوه به عدم رضایت گروه دیگر منتهی میگردد و سازمان را به بنبست میکشاند.
به نظر میرسد نگرشی به سازمان و مدیریت مطلوب میباشد که بتواند تضادها و تعارضها را مستمرا کاهش دهد،فضای همکاری و همدلی را جایگزین نماید و بستر مناسبی برای کمک به رشد و توسعه کارکنان و سایر گروههای ذیحق و همچنین سازمان و جامعه فراهم آورد.
هرچند در آرمان مذکور توانائی تحقق خواستهها و نیاز دیگران تصریح شده است و بیشتر میتواند به انسجام و پیشرفت و توسعه اعضای یک سازمان و کل سازمان کمک کند ولی فاقد انگیزه و اشتیاق لازم برای کمک به توانمندتر کردن دیگران است.
ارزیابی سازمان از دیدگاه نظام اجتماعی در این نگرش سازمان آرمان قدرت مطلق (OMNIPOTENCE) و توانمندی مطلق (OMNICOMPETENCE) را دنبال میکند و رسالت آن کمک به توسعه گروههای ذیربط در *عبادت انسان را در مسیر راست بطرف جلو میبرد و تقوا مانع بازگشت به عقب و یا انحراف از مسیر راست میگردد.