خلاصه ماشینی:
این موضوع محدود به سازمانهایی که با هدف سودآوری تشکیل میشوند نیست بلکه هر سازمانی که قصد بهبود واقعی عملکرد خود در هر زمینهای را داشته باشد طبیعتا درگیر با این شرایط پیچیده و متحول خواهد بود و به همین دلیل است که صاحبنظران،زمان را عمدهترین منبع و در عین حال بزرگترین خطر برای سازمانها تلقی میکنند.
در این میان طبعا سازمانهای بابرنامه نیز منفعل نبوده و با اتخاذ راهکارهایی که آنها را مناسب تشخیص میدهند سعی میکنند که به اهداف مشخص خود دست یابند و در همینجا است که انواع استراتژیهایی مطرح میگردد که سعی در بهبود عملکرد سازمانی دارند.
اما واقعا چه وقت میتوان گفت عملکرد سازمان بهبود یافته و اصولا چه معیارهایی برای سنجش این عملکرد وجود دارد؟ هدف از این مقاله آن است که ضمن بحث پیرامون مطلب فوق و تشریح انواع شرایط محیطی و استراتژیهای سازمانی،به این سوال پاسخ دهد که در راستای ارتقاء عملکرد سازمانها و شرکتها چه نوع استراتژی مناسب با چه نوع محیطی است؟و چگونه میتوان به این تشخیص دست یافت که آیا استراتژی اتخاذ شده با شرایط محیطی پیرامون سازمان سازگاری دارد یا خیر؟ برای دستیابی به این هدف مقاله میکوشد با ارائه چارچوبهایی روابط دو عامل استراتژی و محیط را مشخص کرده و سپس تاثیر آن بر عامل سوم یعنی عملکرد را نشان دهد.
البته باید توجه داشت که این مقاله به دلیل ماهیت و نگرش کلی و عام خود نمیتواند بهعنوان راهنمای انتخاب استراتژی برای همه سازمانها عمل کند،بلکه تلاش میکند تا با ارائه یک تصویر روشن از جایگاههای مختلفی که یک سازمان میتواند در آنها قرار داشته باشد باعث شود که مدیر یک سازمان بتواند موضع و جایگاه سازمان خود را مشخص کرده و استراتژی مناسب را برگزیند.