چکیده:
به کارگیری اصطلاحات علوم و فنون مختلف در شعر و نیز تزئین کلام به آرایه های لفظی و معنوی از
ویژگی های شعر فنّی است. بدرچاچی از شاعران قصید هسرای قرن هشتم است که همچون سلف خود
خاقانی، در استفاده از اصطلاحات و مفاهیم علمی و نیز به کارگیری آرایه های ادبی سعی وافر داشته
است.
در این پژوهش که به شیوۀ تحلیلی توصیفی انجام شده است، خلّاقیّت های بدرچاچی در
ایهام پردازی با مصطلحات نجومی بررسی شده است. بدیهی است اشار تهای نجومی بدر چاچی بسیار
فراتر و گسترده تر از مواردی است که در این پژوهش بدان پرداخته شده است و در این نوشتاز صرفاً
کارکردهای ایهام انگیز این اصطلاحات مورد توجّه و بررسی قرار گرفته است.
خلاصه ماشینی:
"در خلال مطالعۀ قصاید بدرچاچی با ابیات فراوانی مواجه می شویم که دریافت معنی و نیز درک ظرایف هنری آن جز با مطالعه و ممارست در دانـش نجـوم حاصـل نمی شـود، بـه این نمونه ها توجه فرمایید: بر سر چـاه زهـره بـین آهـوی زرنگـار را میل سوی کمان نگر ترک سنان گذار را (بیت ٧٢) قیــاس گنبــد مایــل بــه حلقــۀدر تــو چنانکــه در ثخــن حامــل آمــده تــدویر (بیت ٩٧٢) آهــوی شــیر بیشــه دم گــرگ در دهــن بگرفتـــه و روان شـــده دائـــم برابـــرش (بیت ١٠٢٠) صفر زیور دهد از نقطۀزریـن هـر سـال الفـی را کـه در او عـین بـود گوشـۀدال (بیت ١٢٠۶) روان شد باز خشت زر ز چـاه زهـره در میـزان که با کافور گرم از وزن مشک سرد شد یکسـان (بیت ١۴۴۵) علاوه بر این اشارات نجومی که در بسیاری از ابیات دیوان دیـده می شـود، بـدرچاچی در قصیده ای که با بیت زیر آغاز می شود: قطب از آن کرد عزیمـت سـوی خـط محـور کاژدهایی است بر او با سـی و یـک مهـرٔە زر (بیت ٨٣٠) تصویری زیبا و بدیع از آسمان شب ارائه کرده است .
دور قمر گر سـر زلـف تـو زنجیـر نبسـتی بـر مـاه به تسلسل نکشیدی به جهان دورقمـر (بیت ٨۴٨) «قمر» در مصرع دوم استعاره از «چهرٔە معشوق » اسـت و مـراد از «دور قمـر» گرداگـرد چهرٔە دلبر است که به وسیلۀ زلف او به زنجیر (تسلسل ) کشیده شده است ، اما «دور قمر» اصطلاح نجومی نیـز هسـت (بـا توجـه بـه لفـظ «مـاه » در مصـرع نخسـت ) و آن ، دور آخـر کواکب سیاره است ، زیرا دور هر کوکبی را هفت هزار سال می دانند، هزار سـال بـه خـودی خود صاحب عمل است و شش هزار سال با مشارکت شش کوکب دیگر (دهخدا، ذیل واژه )."