چکیده:
قرآن کریم آیینهی تمام نمای تجلّی قدرت خداوند و بزرگترین و پایدارترین معجزه الهی برای همهی بشریت است. این کتاب هدایتگر که بالاترین درجههای بلاغت و زیبایی سخن را در بر دارد، همیشه الهامبخش اذهان خلاق شاعران بوده است و آنان از تعبیرات بینظیر و اصطلاحات پرطنین قرآن در آثار خویش بهره جستهاند. الهامگیری از قرآن کریم، در ادبیات دوره انحطاط به دلیل رواج تصوّف و گرایش شاعران به زهد رواج بیشتری دارد. صفیّالدّین حلّی از شاعران برجسته این دوره است که به دلیل شیعه بودن و پرورش یافتن در یکی از شهرهای ادب پرور عراق- حلّه- با قرآن و ادبیات قرآنی آشنایی تمام داشته و جلوههایی از جمال این کتاب مقدّس را در بیشتر درونمایههای شعری خویش نموده است. در این نوشتار با روش توصیفی- تحلیلی با نگاهی به نظریه بینامتنیت به تأثیر قرآن بر شعر این شاعر پرداختهایم. تجلّی آیات قرآن در شعر شاعر در اغراضی چون مدایح نبوی، نمایانتر و پررنگتر به نظر میرسد. همچنین استفاده تصرّفی وی از آیات قرآنی از بسامد بالاتری برخوردار است.
خلاصه ماشینی:
صفی الدین حلی از شاعران برجسته این دوره است که به دلیل شیعه بودن و پرورش یافتن در یکی از شهرهای ادب پرور عراق - حله - با قرآن و ادبیات قرآنی آشنایی تمام داشته و جلوه هایی از جمال این کتاب مقدس را در بیشتر درونمایه های شعری خویش نموده است .
(عزام ، ٢٠٠١: ١١٦) مثلا در جایی که شاعر، پیامبر را مدح می کند، دست نیاز به سوی وی دراز کرده و از او طلب شفاعت می کند و به هنگام عرض حاجت ، حاجت خویش را از قرآن می گیرد: وقــــــد أم نحــــــوک مستشـــــفعا إلـــــی الله مــــــما الیــــه نســـــب ســـل «الله یجعـــل لــــه مخرجـــا و یرزقـــه مـــن حیـــث لایحتســـب » (الحلی ، ١٩٩٧: ٨٨) (و تو را قصد کرده است تا نزد خداوند او را در اعمال ناپسند منتسب به او، شفاعت کنی / از خدا بخواه که راه خلاصی برای او قرار دهد و از جایی که گمان نمی رود او را روزی فرماید).
وی در جایی دیگری نیز به این آیه اشاره کرده و چنین سروده است : أعـــنکم نفـــی الـــرجس أم عـــنهم لطهــــــر النفــــــوس و ألبابهــــــا (الحلی ، ١٩٩٧: ٩٣) (آیا خداوند پلیدی را از شما دور کرد یا از ایشان که دارای جان ها و افکاری پاک هستند؟) ٢-١-٣ مدح پادشاهان صفی الدین حلی در سفرهای طولانی خویش در مصر و شام و ماردین به پادشاهان و بزرگانی چون ملک مؤید ابوالفداء و پسرش ملک افضل - ممدوحان ابن نباته - و ناصر بن قلاوون و کاتب دربار او علاءالدین بن اثیر پیوست و آنان را مدح گفت .