چکیده:
هدف این مطالعه بررسی تاثیر متغیرهای کلان اقتصادی و ویژگیهای خاص بانکی بر مطالبات غیرجاری در محدوده زمانی 1392-1384 است. برای دستیابی به این هدف از تکنیک دادههای تابلویی در قالب مدل پویا برای 18 بانک کشور استفاده شده است و شاخص نسبت تسهیلات غیرجاری به کل تسهیلات پرداختی هر بانک برای سنجش مطالبات غیرجاری مورد استفاده قرار گرفته است. نتایج تخمین مدل به روش گشتاورهای تعمیم یافته (GMM) نشان میدهد که در میان متغیرهای کلان مورد بررسی، متغیر رشد اقتصادی تاثیر منفی و متغیرهای شکاف نرخ سود واقعی در بازار غیررسمی از نرخ بهره واقعی در بازار رسمی و نوسان نرخ ارز، تاثیر مثبت بر نسبت مطالبات غیرجاری به تسهیلات پرداختی داشتهاند. بررسی تاثیر متغیرهای خاص بانکی نیز نشان دادهاند که متغیرهای نسبت کفایت سرمایه، نسبت سپرده به هزینه که به عنوان نماینده کارایی معرفی شده است و نسبت سهم از تسهیلات که نشاندهنده اندازه بانک است، همگی تاثیر منفی و معناداری بر ایجاد مطالبات غیرجاری داشتهاند. با این وصف میتوان فرضیه «مدیریت بد» که نشان میدهد افزایش کارایی هزینه کل، موجب کاهش مطالبات معوق میشود و فرضیه «قدرت و ثبات بازاری» که بر اساس آن استدلال میشود بانکهای با قدرت بازاری بالاتر نسبت تسهیلات سررسید گذشته کمتری دارند را برای بانکهای مورد بررسی تایید کرد.
The purpose of this study is to investigate the effects of macroeconomic and bank-specific factors on non-performing loans for the period of 2005 to 2013. A dynamic panel data model is used in 18 banks and to assess non-performing loan، the ratio of non-performing loans to all granted loans has been utilized. The results of Generalized Method of Moments (GMM) indicate that among all considered macroeconomic variables، economic growth has a negative effect، the gap between real interest rate in informal market and the real interest rate in formal market and also exchange volatility have positive effect on the ratio of NPLs to all granted loans. The results of bank-specific factors show that capital adequacy ratio، deposit to expenditure ratio، as an indication of economic efficiency، and share of each bank in total loans granted، as a proxy for banks' size، all have a significant negative influence on non-performing loans. The result confirms that “Bad Management hypothesis”، in which the increase of total expenditure efficiency leads to reduction in non-performing loans and “Market Strength and Stability hypothesis”، in which the banks with higher market power has less due date non-performing loans are both confirmed.
خلاصه ماشینی:
"هدف اصلی این مقاله بررسی تـاثیر متغیرهـای کـلان اقتصـادی بـر نسـبت مطالبـات غیرجاری در نظام بـانکی اسـت ، از ایـن رو بـه منظـور افـزایش دقـت تخمـین هـا عـلاوه بـر متغیرهای کلان اقتصادی از متغیرهای خاص بانکی نیز بهره گرفته شده است ، زیرا علاوه بـر عوامل کلان اقتصادی، متغیرهای خاص بانکی نیز از آن جهت کـه مـیتواننـد نشـانگر و یـا عامل یک تسهیلات دهی پرریسک باشد نیز باید در تحقیق لحاظ شوند.
1- Funda Yurdakul 2- Raphael Espinoza and Ananthakrishnan Prasad دلیل انتخاب این موضوع بـرای انجـام تحقیـق ، افـزایش غیرطبیعـی نسـبت مطالبـات غیرجاری به تسهیلات پرداختی در نظام بـانکی کشـور١ در مقایسـه بـا نسـبت هـای متعـارف بین المللی(حد نصاب ٢ درصد) با توجه به آثار و تبعات مخرب آن بر اقتصاد کشـور اسـت ؛ این نسبت در سیستم بانکی ایران بسیار بیشتر از حدود متعارف در کشورهای پیشرو٢ است .
نتایج تحقیقات آنها موید ایـن اسـت کـه کـاهش تقاضـای کـل و ایجـاد سیکل رکودی در سال های اخیر به ویژه از سال ١٣٨٧ در پی از رونق افتادن بازار داراییهـا بـه ویژه مسکن ، کاهش نرخ سود واقعی تسهیلات و تعیـین نامناسـب قیمـت هـای نسـبی داخـل و خارج به نفع واردات بیشتر، ریسک نکول بنگاه ها را افزایش داده که به طور مسـتقیم بانـک هـا را با ریسک اعتباری و بروز مطالبات غیرجاری مواجه ساخته است ."