چکیده:
موضوع این مقاله طبقهبندی نظرات مندرج در تفاسیر عرفانی درباره ماهیت حروف مقطعه و انواع معنایابی از این حروف است. در این مقاله آرای ده مفسر عارف و صوفی [سهل تستری، سلمی، قشیری، میبدی، روزبهان بقلی، عبدالرزاق کاشانی، ملاصدرا، اسماعیل حقی، صفیعلیشاه، و گنابادی] از قرون مختلف، درباره حروف مقطعه قرآن بررسی و یافتهها در دو سطح طبقهبندی شده است. در سطح نخست انواع یافتههای آنان درباره ماهیت حروف مقطعه و در سطح دوم درباره روش و انواع این معنایابی از نظر محتوایی بحث شده است. در سطح نخست هفت نظر طبقهبندی شد: تشابه حروف مقطعه؛ از اسرار بودن این حروف؛ داشتن جنبه بلاغی؛ سوگند خداوند بودن همه یا برخی از این حروف؛ اسامی سورههای قرآن کریم بودن برخی از این حروف؛ اسامی پیامبر بودن برخی از حروف، و اسامی خداوند بودن حروف و نهاده شدن اسم اعظم الهی در آنها. هریک از این نظرات با تفاسیر جامعی مانند جامع البیان طبری، روض الجنان رازی و مجمع البیان طبرسی مقایسه و نشان داده شد که سخنان عرفا درباره ماهیت حروف مقطعه عموماً در تفاسیر رسمی انعکاس داشته است. در سطح دوم معنایابی بر اساس مشابهت و مشاکلت حروف با مفاهیم عرفانی توضیح داده شده است. در این نوع از معنایابی، چهار نوع محتوا مد نظر مفسران عارف بوده است که عبارتند از: معنایابی ناظر به حق و اسماء و صفات او؛ معنایابی ناظر به پیامبر و جامعیت حقیقت و مراتب او؛ معنایابی ناظر به سلوک سالکانه و مواجید عارفانه؛ و معنایابی ناظر به مراتب عالم و مراتب تنزلات وجود.
The purpose of this article is to identify the various mystical interpretations of Horuf-e-Moqatta’e (separated letters) in Qur’an. Ten mystical interpreters-the Qur’an-al-Azim، Haghayegh-al-Tafsir، lata’ef- al-Esharat، Kashf-al-asrar، Ara’es-al-Bayan، Ta’vilat، Rouh-al-Bayan، Manzum e Safi، Bayan-al-Sa’adah- have been selected from several centuries and their explanations، after entries about Horuf-e-Moqatta’e in twenty nine Sura's of Qur’an، are classified in two levels. The first level is all about mystics' findings on the nature of the Horuf-e-Moqata’e and the second concerns the semantic aspects of their contents. The former includes seven views: Similarities among the Horuf-e-Moqatta’e; Secrecy of these letters; Concerning eloquence aspects; Assuming them as God’s oaths; Assuming them as titles of Quranic Sura’s; Assuming them as prophets' names; Assuming them as names of God encompassing His High Name. In the latter، however، semantic aspects based upon similarities and forms of these letters and their mystical concepts are explained.
خلاصه ماشینی:
"در متون مورد بررسی هفت نظر عمده دربارة ماهیت این حروف وجود دارد که این نظرات خود بر دو نوع اند؛ برخی شامل همۀ حروف مقطعۀ قرآنی مـیشـوند، ماننـد نظـر اول و دوم کـه حروف را از متشابهات و اسرار قرآن میدانند، و برخی شـامل بعضـی از ایـن حـروف انـد، مانند آنکه برخی از این حروف نام پیامبر یا نام سوره های مربوط بـه آن حـروف دانسـته شده اند.
طبری در جامع البیان از اعتقاد عده ای به اینکه ایـن حروف اسمی من اسمهای سوره ها هستند، اشاره میکند و نشانه هایی را هم برمیشمرد؛ یکی آنکه گفته میشـود «المـص » و «ن » را خوانـدم ؛ او سـپس ایـن اشـکال را مطـرح میکند که در موارد تکـرار حـروف مقطعـه یکسـان در چنـد سـوره ، ایـن معنـا صـحیح نمینماید؛ و سپس از قول قائلان پاسخ میگوید که در میان انسان ها هـم ممکـن اسـت چند نفر با یک اسم خوانده بشوند و در این صورت با معـانی دیگـری آن افـراد را از هـم متمایز میکنیم ؛ مانند ذکر نسب یا نعت و صفت و مانند آن ؛ در اسم هـای سـوره هـا نیـز چنین است ؛ مثلا سورة بقره را «الم بقره » یا «الم ذلک الکتـاب » و آل عمـران را «الـم آل عمـران » یـا «الـم الله لا الـه الا هـو» مـیخـوانیم [١٥، ج ١، ص ٦٩]."