چکیده:
کتـاب جامعه شناسـی از چـه معضلـی رنـج میبـرد؟ مجموعـه ١٦ مقالـه از جامعه شناسـان و اسـاتید جامعه شناسـی اسـت کـه هـر کـدام نکاتـی را دربـاره مشـکلات رشـته جامعه شناسـی مطـرح می کننـد. پیش فـرض اصلـی و کلـی تمامـی ایـن ١٦ مقالـه ، حـول این محـور می چرخد کـه آن چـه جامعه شناسـان دربـاره رفتـار بشـر حقیقـت می پندارنـد، عمدتـا حاصـل ایدئولوژی ، قـدرت ، نفـوذ و دیگـر فرآیندهـای اجتماعـی اسـت . بـه عبارتـی ، موضوع غالـب این مقـالات این اسـت کـه جامعه شناسـی بسـیار ایدئولوژیـک شـده و در نتیجـه اعتبـار خـود را در بیـن مدیران دانشـگاهی ، سیاسـت مداران و مـردم از دسـت داده اسـت . بـا ایـن وجـود، هـدف کلی ایـن کتاب ایـن بوده اسـت کـه بتوانـد تنـوع ایده ها در ایـن زمینـه را منعکس کـرده ، تفکر درباره مشـکلات رشـته جامعه شناسـی را در امـروز و در آینـده برانگیـزد.
خلاصه ماشینی:
"نویسـندة مقالـه اول ، خـود اسـتیون کـول اسـت و سـؤال اصلی او این اسـت کـه «چـرا جامعه شناسـی هماننـد علـوم طبیعـی پیشـرفت نمی کنـد؟» وی در ایـن مقالـه اسـتدلال می کنـد کـه جامعه شناسـان به طورکلـی موضوعـات تحقیـق خـود را مبتنی بـر پاسـخ بـه پرسـش های نظـری مرتبـط بـا موضـوع انتخـاب نمی کننـد، بلکـه براسـاس زمینه هـای شـخصی و ایدئولوژیـک دسـت بـه انتخـاب می زننـد.
مسـئله اصلـی در مقالـۀ ریچارد فلسـون ، «تحلیـل سـرزنش ؛ تبیین رفتـار گروه های تحـت حمایـت »، ایـن اسـت کـه در نتیجـه ایدئولـوژی ، جامعه شناسـان از مطالعه برخی مسـائل دلسـرد شـده اند و اگـر جرئـت مطالعـه آن هـا در مسـیری خـاص را پیـدا کنند، کارشـان بـه مجازات کشـیده می شـود.
این نوسـانات و چالش ها که گاه با برچسـب «ناکارآمدی » (آزادارمکـی ، ١٣٨٧، فاضلی ، ١٣٨٠)، «بحران » (توفیق ، ١٣٩٠، لهسـایی زاده ، ١٣٧١ و آزادارمکـی ، ١٣٨٩)، «بلاتکلیفی »(آزادارمکـی ، بـه نقـل از قربانـی ، ١٣٩٣)، «پروبلماتیـک بودن »(جـوادی و توفیـق ، ١٣٩٠) و عنوان هایـی از ایـن دسـت نام گـذاری شـده اند، بررسـی مجـدد وضعیـت جامعه شناسـی در ایـران را ضروری می سـازد.
» (کـول ، ١٣٩٤: ١٦٨-١٦٩) در یـک پژوهـش صـورت گرفته در ایـران نیز به مسـئله آموزش و ایدئولـوژی پرداخته شـده و مصاحبه با اسـاتید و دانشـجویان جامعه شناسـی این نتیجه را به ما ارائه داده اسـت کـه اکثـر دانشـجویان از فرآیندهـای دیوان سـالاری و وقت گیـر دانشـگاه شـکوه کرده انـد و شـمار غالـب اسـتادان نیـز بـر ایـن باورنـد کـه به جـای آزادی هـای علمـی و اجرایـی ، بوروکراسـی تصمیـم می گیـرد؛ به نحوی کـه بعضـا جایگزیـن اصالـت مفاهیـم آمـوزش و پژوهـش علمـی و شایسـتگی شده اسـت ."