چکیده:
در بحث چرایی پیدایش انقلاب اسلامی ایران و فروپاشی رژیم پهلوی، پژوهش های
بسیاری براساس دیدگاه ها و چارچوب های نظری گوناگون صورت گرفته است. در این مقاله
بر اساس نظریه ی «رابطه ی بین کارویژه ی حفظ الگو، مدرسه و فروپاشی رژیم پهلوی»
کارکردگرا-ساختاری تالکوت پارسونز مورد بررسی قرار خواهد گرفت. محقق با بیان سه
الگوی: مذهب گرایی، ایران گرایی و غرب گرایی عصر پهلوی و با تحلیل محتوای کتاب های
فارسی اول تا پنجم ابتدایی دوره ی پهلوی دوم و شعارها و دیوارنوشته های انقلاب اسلامی،
میزان سمت گیری رژیم پهلوی و مردم انقلابی را نسبت به سه الگوی یادشده تجزیه و تحلیل
کرده و به این جمع بندی رسیده است که رژیم در حفظ الگو از طریق جامعه پذیری سیاسی
با استفاده از عامل مدرسه و ابزار کتاب درسی، موفق نبوده است؛ در نتیجه، با ایجاد عدم تعادل
و بروز تعارض های ارزشی بین نظام حاکم و مردم، انقلاب اسلامی ایران به وقوع پیوست و
رژیم فرو پاشید.
خلاصه ماشینی:
"این مقاله علمی «رابطه ی بین کارویژه ی حفظ الگو، مدرسه و فروپاشی رژیم پهلوی» را بر مبنای نظریه ی پژوهشی کارکردگرا-ساختاری تالکوت پارسونز مورد بررسی قرار میدهد و این مسأله را کاوش میکند که رژیم پهلوی به چه میزان در حفظ الگوها از طریق جامعه پذیری سیاسی موفق بوده است ؟ از آن جاییکه مدرسه یک عامل ثانویه ی جامعه پذیری سیاسی محسوب میشود، لذا با محور قرار دادن این عامل میتوان این گونه پرسید که رژیم پهلوی به چه میزان از ابزار کتاب های فارسی اول تا پنجم ابتدایی - از سال ١٣٢٠ تا ١٣٥٧ - برای انتقال الگوهای مذهب گرایی، ایران گرایی و غرب گرایی به نسل جدید استفاده کرده است ؟ به عبارت دیگر، در این پژوهش میزان گرایش رژیم پهلوی نسبت به سه الگوی یادشده تعیین و تحلیل میشود.
بررسی میزان گرایش رژیم پهلوی نسبت به سه الگوی مذکور برای آزمون فرضیه ی تحقیق ، مطالعه ی موردی صورت گرفت تا روشن شود رژیم پهلوی به چه میزان در حفظ الگوهای فرهنگ سیاسی مذهبی، ایرانی و غربی از طریق جامعه پذیری فصلنامه با استفاده از عامل مدرسه و ابزار کتاب درسی فارسی تلاش کرده و به موفقیت دست یافته علمی است ؟ آیا فعالیت های رژیم توانست الگوهای موجود و مورد نظر را در جامعه حفظ نموده و پژوهشی سبب ثبات و تعادل و تداوم نظام سیاسی شود؟ مبنای بررسی حاضر روش تحلیل محتوا است ؛ یعنی با تحلیل محتوای کتاب های فارسی اول تا پنجم ابتدایی زمان پهلوی دوم از سال ١٣٢٠ تا ١٣٥٧ میزان سمت گیری رژیم پهلوی نسبت به الگوهای مذهب گرایی، ایران گرایی و غرب گرایی تعیین و مورد بررسی قرار گرفت ."