چکیده:
ارائه تعريفي روشن براي قواي نفس و برشماري كاركردهاي هريك از قوا، نيازمند پاسخي پيشيني به مسئله «امكان تعدد قواي نفس و ملاك تكثر يافتن هريك از آن ها» است. ابن سينا از اولين فيلسوفاني است كه به تبيين جايگاه دقيق قوا در نفس پرداخته و ملاك «تعدد قوا بر اساس تعدد جنسي ـ نوعي افعال» را بر مبناي قاعده «الواحد» ارائه داده است. فخررازي با نفي كبروي قاعده الواحد، ملاك ابنسينا را به چالش ميكشد. او تعدد قوا را به تعدد آلات فروكاسته و بر اساس آن، نفس را به شكل مستقيم، فاعل و مدرِك تمام افعال و ادراكات خود دانسته است. در اين ميان، صدرالمتالهين راهي ميانه را بر اساس مباني نفسشناسي خود كه مبتني بر هستيشناسي حكمت متعاليه است، ارائه ميدهد. او نه كاملاً همسان با ابنسينا گام برداشته است تا قواي نفس را فاعل و مدرِك مستقيم معرفي كند، و نه سخني همانند فخررازي در نفي واسطه گري قوا ارائه داده است؛ بلكه با نگاه تشكيكي به نفس، تحويلي نگري ابنسينا و فخررازي را نقد كرده و با قرار دادن قواي متعدد نفس در سه مرتبه حس، خيال و عقل، به رغم اثبات واسطه گري قوا، نفس را نيز مستقيماً مدرِك و فاعل مباشر دانسته است.
خلاصه ماشینی:
مسئله اساسی پژوهش جاری را میتوان در ضمن مسائل فرعی دیگری نیز تبیین کرد: آیا سه فیلسوف مذکور درحقیقت ، ملاک واحدی را برای تعدد قوا برشمرده اند؟ یا اینکه ملاکهای متعددی را بیان کرده اند؟ درصورت متفاوت بودن ملاکها، وجه تفاوت و تطابق آن ها با یکدیگر چه بوده است و هر فیلسوف متأخر، چگونه ملاکهای فیلسوف متقدم را به چالش کشانده است ؟ آیا ملاکهای ارائه شده قابلیت نقد بر اساس تحلیل منطقی و همچنین ، مبانی هریک از این سه فیلسوف را دارد؟ یا آنکه ملاکهایی عاری از اشکال در چارچوب فکری آن هاست ؟ آیا ملاکهایی که هریک از سه فیلسوف ارائه کرده اند، قابل انطباق با دیدگاه های ایشان در مباحث نفس شناسی آن هاست ؟ روش ها و مبانی هریک از سه فیلسوف در تحلیل ملاک تعدد قوا چیست ؟ بر اساس منابع در دسترس ، تاکنون پژوهشی جامع در خصوص توصیف و تحلیل ملاک تعدد قوا نزد سه فیلسوف مذکور انجام نشده و به تبع آن ، بررسی تطبیقی نیز بین دیدگاه ایشان صورت نگرفته است .
١ـ تحلیل و نقد ملاکهای ابن سینا و فخررازی از سوی صدرالمتألهین نفس نزد صدرالمتألهین موجودی بسیط است و ازاین رو، وی تکثر و تعددی حقیقی و تباینی برای قوای نفس را نفی میکند؛ بدان معنا که هریک دارای جنس و فصلی خاص و متنوع باشند؛ بلکه تعدد قوای نفس ، تعددی بالعرض است که فقط سبب تمییز قوا از یکدیگر در مقام توصیف میشود (صدرالدین شیرازی، ١٩٨١، ج ٨، ص ١٢٩).