چکیده:
از جمله مهم ترين مباحث و اختلاف هاي بين تشيع و ديگر مذاهب، مسئله ضرورت عقلي وجود امام معصوم بر اساس برهان لطف است. منشا انكار وجوب لطف بر خداوند و لطف بودن امام، خلط بين لطف مقرب مقسمي و لطف مقرب قسمي است كه در ذهن برخي ايجاد اشكال كرده است. در اين نوشتار، با مراجعه به كلام علما معناي مورد نظر آنان از لطف، لطف بودن امام و وجوب لطف بررسي شده و آن چه در اين مقاله به دست آمده، اين است كه ايمان و عمل مردم به لطف بستگي دارد و امامت نيز از مصاديق و يا مقدمه لطف به شمار مي رود. همچنين غيبت امام يا پيامبر در گذشته نيز بوده است و فرقي بين امام غايب و حاضر نيست. امام غايب هم فوايد مختلفي دارد؛ از جمله علم به حفظ شريعت و اين كه اعتقاد به وجود او، از اركان ايمان است.
وجوب لطف بر خداوند هم به معناي اين است كه ذات خداوند و صفات كمالي خداوند، مقتضي وجوب است، نه اين كه كسي بر خداوند واجب كرده باشد و دليل اين وجوب نيز حكمت وجود، كرم و لزوم تناقض در صفات است.
Among the most important issues and differences between Shiites and other religions is a rational necessity for the Infallible Imam، on which argument of ‘favour’ proof is based. The source of such denial can be rooted in doubting the necessity of favour by God and favour by the Imam، or the confusion between 'Moghasemi favor’ and ‘Ghesmi favour’ which means the favor by god and the favor by archangel.
In this paper، with reference to the Islamic Scholars، their intended meaning of the favor by god and necessity of Imam as favor is reviewed. And what is obtained in this paper is that people of faith and practice will depend on the favor by god and Imamate leadership is also an introduction and one of the instances of the favor by god. The Absence of Imam or prophet has occurred in the past and the present and there is no difference between the favor of the Imam، Hidden or present. Hidden Imam also has several benefits، including that he provides the hope and knowledge to uphold religion and that belief in him is a pillar of faith.
The obligation of favor on God does not mean that anyone could make it incumbent upon god to have favor، but in that it is in the nature of God and God's attributes of perfection and avoid inconsistency in traits. Thus، such necessity is appropriate because of nature. This necessity also brings about wisdom and compassion and.
خلاصه ماشینی:
"کردهاند، مقصود آنها از لطف، همین لطف مقرب قسمی است، نه لطف مقسمی، و این نکته از تبیین کبرای استدلال علمایی مثل سید مرتضی، شیخ طوسی، علامه حلی، محقق حلی، فاضل مقداد، ابنمیثم بحرانی و محقق اردبیلی به دست میآید: أن أحدنا لو دعا غیره الی طعامه _ و فرضنا أنه یعلم أنه متی تبسم فی وجهه أو کلمه باللطیف من الکلام و ما أشبه ذلک، حضر و لم یتأخر، و أنه متی لم یفعل معه ذلک، لم یحضر علی وجه من الوجوه _ وجبت علیه _ متی استمر علی ارادته منه الحضور و لم یرجع عنها _ أن یفعل ذلک الذی علم أن الحضور لا یقع الا معه؛ (علم الهدی، 1411: 190؛ همچنین نک: همو، 1387: 33؛ طوسی، 1406: 135؛ همو، 1382: ج1، 89؛ حلی، 1383: 325؛ همو، 1363: 154؛ همو، 1426: 174؛ حلی، 1414: 102؛ فاضل سیوری، 1365: 33؛ همو، 1420: 142؛ همو، 1405: 278؛ همو، 1412: 88؛ بحرانی، 1406: 117؛ اردبیلی، 1419: 191) اگر یکی از ما کسی را برای غذا خوردن دعوت کند و فرض کنیم دعوت کننده میداند چنانچه به او تبسم کند یا کلام دلنشینی به او بگوید و یا چیزی شبیه اینها، او بدون تأخیر حاضر خواهد شد، و اگر چنین کاری برایش انجام ندهد، به هیچ وجه حاضر نمیشود، در چنین صورتی بر دعوت کننده واجب است- تا هنگامی که خواهان حضور اوست و از خواسته خود برنگشته-، آنچه را که حضور دعوت شده وابسته به آن است، انجام دهد."