چکیده:
تورانیان همسایگان شرقی ایرانیان بودند،در بیشتر روابط بین ایران و توران این دو کشور در حال جنگ بسر می بردند .در این جنگ ها نقش زنان تورانی نیز مشاهده می شود زنانی که در شاهنامه فردوسی و همچنین متون پهلوی از آنان نام برده شده است،در برخی از نوشته ها ستایش شده و یا با عنوان جادوگر یاد شده اند.بخشی از شرح داستانهای تورانیان مربوط به زنان است.گاهی این زنان در کنار پهلوانان تورانی به نبرد پرداخته اند و گاهی نیز در برابر شاهشان به سود ایرانیان ایستادگی کرده اند.در بخشی از شاهنامه که مربوط به جنگ های ایران و توران است تنها نام سه تن از زنان ایرانی آمده است و مابقی نام زنان غیر ایرانی است که بخش زیادی از آن مربوط به تورانیان است ،فردوسی شرح شجاعت و شهامت آنان را به زیبایی در شاهنامه به وصف کشیده است.داستانهای زیبایی از زنان تورانی که آغاز گر روابط عاشقانه با دلاوران ایرانی هستند. زنان تورانی دارای موقعیت های اجتماعی بودند که ایرانیان این موقعیت را دارا نبودند.آنها می توانستند با پهلوانان ایرانی ازدواج کنند اما زنان ایرانی دارای چنین امتیازی نبودند.
خلاصه ماشینی:
منیژه خوردنیها را گرفت و به چاهسار دوید و بسته را همانگونه که بود به بیژن سپرد بیژن از دیدن آنهمه خوراکی خیره ماند و از منیژه پرسید ای مهربان این همه خورش از کجـا یافتی؟ منیژه پاسخ داد بازرگانی گشاده دست از ایران آمده است که کالایش گهر و دیباست اینها را او فرستاده بیژن در ته چاه نان را گشود و تا دست به مرغ برد ناگهان چشـمش بـه انگشـتر افتـاد و مهر پیروزه رستم را بر آن شناخت از شادی چنان خنده ای سرداد که آوازش به گوش منیژه رسید و ترسید که بیچاره دیوانه شده باشد پس شگفت زده پرسید:خنده ات برای چیست ؟ چگونـه لبـت به خنده باز می شود؟چه رازی داری به من هم بگو بیژن از او سوگند وفاداری و رازداری خواست و منیژه دل آزرده از بدگمانی بیژن به درگاه یزدان نالید که ای جهان آفرین بخت مرا ببین که گنج و تاج را به تاراج دادم و از پدر و خان و نان بریدم دل به بیژن سپردم اکنون او هـم بـر مـن بـدگمان است و رازش را از من می پوشد وای بر روزگار من .
برخی از زنان تورانی که در جنگ های ایران و توران از آنان نام برده شده و در متون مختلف از آنـان بـه نیکی و بزرگی یاد شده است و همچنین بر برخی از داستانهای شاهنامه تاثیری شگرف داشته اند،و یا برخی از این زنان را جادوگر خوانده اند.