چکیده:
لزوم دستيابي به توافق درباره موضوعات راهبردي، زمينه هاي لازم براي انسجام دروني كارگزاران و نظريه پردازان را اجتناب ناپذير مي سازد. موضوعاتي همانند «سرعت تصميم گيري»، «يادگيري نهادي» و «كنش براساس حوزه صلاحيت» محور اصلي انسجام دروني موضوعات راهبردي تلقي مي گردد. تحقق چنين فرآيندهايي براي «خروج از بحران» در روند ديپلماسي هسته اي ايران و كشورهاي گروه 1+5 معنا مي يابد. هدف اصلي مقاله حاضر را مي توان پاسخ به موضوعات راهبردي پيچيده از طريق «سياستگذاري انسجام دروني» دانست. مفروض مقاله بر اين امر تاكيد دارد كه سياستگذاري انسجام دروني محور اصلي موفقيت ديپلماسي هسته اي و تنظيم برنامه جامع اقدام مشترك محسوب مي شود. ديپلماسي هسته اي براي كاهش تحريم ها و ايجاد رابطه متقابل تا آگوست 2015 ادامه يافته است. اين امر، زمينه توافق راهبردي را به وجود آورده كه مبتني بر جلوه هايي از انسجام دروني حوزه راهبردي است. با توجه به چنين نشانه هايي پرسش اصلي مقاله آن است كه: «سياستگذاري انسجام دروني حوزه هاي راهبردي ايران با تاكيد بر موضوع ديپلماسي و توافق هسته اي داراي چه ويژگي و فرآيندي بوده است؟» فرضيه مقاله نيز معطوف به فرآيندي است كه: «سياستگذاري انسجام دروني حوزه راهبردي ايران معطوف به سازوكارهاي هدايت، هنجارهاي غيررسمي و الگوهايي با كنش توافقي خواهد بود.»
متغير وابسته مقاله «سياستگذاري انسجام دروني حوزه راهبردي ايران با تاكيد بر فرآيند ديپلماسي هسته اي» است. تحقق اين اهداف از طريق سازوكارهاي متغيرهاي مستقل يعني «كنش توافقي، هنجارهاي غيررسمي و سياست هدايت كارگزاران و گروه هاي اجتماعي» حاصل مي شود. رهيافت و چارچوب نظري مقاله مبتني بر «حكمراني شبكه اي اتزيوني» است. حكمراني شبكه اي مبتني بر توافق كارگزاران و نهادها در حوزه راهبردي در فرآيند رقابت و كنش متقابل است. مقاله حاضر از روش «برنامه ريزي خطي» و «تحقيق عملياتي» استفاده شده است.