چکیده:
در این مقاله با استفاده از روش هزینه ی منابع داخلی، مزیت نسبی استان گلستان در تولید نباتات صنعتی شامل پنبه، کلزا و سویا مورد بررسی قرار گرفت. بر اساس نتایج، استان گلستان در تولید پنبه ی دیم و کلزا آبی دارای مزیت نسبی، اما در تولید سویا آبی فاقد مزیت نسبی بوده و در تولید سویا دیم ،کلزا دیم و پنبه ی آبی در نقطه ی سر به سر مزیت نسبی عمل می کند. بر اساس نتایج تحلیل حساسیت، مزیت استان گلستان در تولید پنبه ی دیم و کلزا آبی پایدار نبوده و شکننده است و کاهش اندک عملکرد در واحد سطح و قیمت جهانی آن ها می تواند این مزیت را از اقتصاد کشاورزی استان سلب نماید، هم چنین حساسیت عدم مزیت نسبی تولید سویا آبی اندک است. این بدان معناست که دستیابی به مزیت نسبی در تولید سویا آبی مستلزم افزایش شایان توجه عملکرد و یا قیمت جهانی آن خواهد بود.
With adoption of Iran as an observer member of world trade organization، production of crops with comparative advantage will be avoidable. This study is an effort to measure the comparative advantage of Golestan province in producing industrial crops including cotton، soybean and rapeseed by using Domestic Resource Cost (DRC) method.Golestan province is one of the important regions in producing mentioned crops. According to results Golestan province has comparative advantage in producing rained cotton and irrigated rapeseed but does not have it in producing irrigated soybean and acts in even-break point in producing rained soybean، rapeseed and irrigated cotton. Also results of sensitivity analysis showed that comparative advantage of Golestan province in producing rained cotton and irrigated soybean is not sustainable، therefore little decline in yield and world prices can remove this advantage from agricultural economics of province. Moreover sensitivity of comparative advantage of irrigated soybean production is low. This means that getting to comparative advantage in this crop production requires remarkable increase in their yield or world prices.
خلاصه ماشینی:
"استان گلستان از قطب های تولید محصولات کشاورزی بوده و به لحاظ تنوع آب و هوایی و محصولات کشاورزی از مهم ترین مناطق تولید نباتات صنعتی می باشد به گونه ای که از نظر سطح کشت و تولید سویا، پنبه و کلزا همواره مقام نخست را در کشور به خود اختصاص داده اند، لذا هرگونه برنامه ریزی و سیاستگذاری برای تدوین ، تغییر و یا توسعه ی کشت محصولات یاد شده مستلزم بررسی مزیت نسبی تولید آنها در مناطق گوناگون است .
ملاحظه می شود DRC پنبه ی دیم و کلـزا آبـی کـم تـر از یـک است ، این بدان معنی است که هزینه ی منابع داخلی مورد استفاده در تولیـد ایـن محصـولات کم تر از ارزش افزوده ی حاصل از تولید آن هاست ، لذا می توان اذعان نمود که استان گلسـتان در تولید این دو محصول دارای مزیت نسبی می باشد، اما در تولیـد سـویا آبـی از ایـن مزیـت برخوردار نبوده و هزینه ی فرصت منابع داخلی آن به مراتب بـیش تـر از ارزش افـزوده ی آن بـر اساس قیمت های جهانی است ؛ ضمن این که درتولید کلزا دیم ، پنبه ی آبی و سویا دیـم در نقطه ی سربه سر مزیت نسبی (DRC برابر یک ) قرار دارد، لذا می توان چنین برداشت کرد که تولید این محصولات در استان گلستان با هزینه ای معادل قیمت جهانی آن ها انجام می شـود و به علت کافی نبودن تولید داخلی ایـن محصـولات تولیـد آن هـا در کشـور، از جملـه اسـتان گلستان ، بر واردات آن ها ارجحیت دارد."