چکیده:
منطقدانان معتقدند در نوعی از استنتاج، مقدمات لازم برای رسیدن به نتیجه و مطلوب ذکر نشده است؛ ولی در عین حال استنتاج مذکور به کمک حدس که نوعی استعداد برای دریافت بیدرنگ حد وسط است، انجام میشود. البته مسئله حدس غیر از کارکرد منطقی در مباحث الهیات نیز مطرح شده است؛ بهاینترتیب که حدس در تبیین نوعی ادراک انسانی که از مرتبه ویژهای نیز برخوردار است، مورد استفاده قرار میگیرد. منطقدانان تنها حدس را جزء مبادی یقینی شمردهاند، ولی به تبیین چگونگی و کیفیت آن نپرداختهاند. به همین منظور در نوشتار حاضر که با استفاده از روش کتابخانهای و منابع نرمافزاری گردآوری شده، به بررسی آثار فخر رازی و ملاصدرا پرداخته شده و در پی شناخت ماهیت حدس، کیفیت، جایگاه و قلمرو آن در امور حسی و فراحسی هستیم. فخر رازی حدس را به بالاترین مرتبه از عقل بالملکه مربوط دانسته و حدسیات را خارج از حوزه یقینیات میشمرد. ملاصدرا اولین فیلسوفی نیست که در تبیین کیفیت علم نفس قدسی از عنصر «حدس» بهره برده است. پیش از او، ظاهرا ابنسینا از این عامل بهره برده است. با بررسی سخنان ملاصدرا روشن میشود ملاصدرا حدس را پایینترین مرحله کشف معنوی و تصورات و تصدیقات حدسی را بر خلاف فخررازی بدیهی میداند و معتقد است حدس نوعی افاضه از عقل فعال است؛ در حالیکه فخر رازی وجود عقل فعال را نفی کرده، مسئله طباع تام را مطرح میسازد. طباع تام در لسان ملاصدرا روحالقدس خوانده میشود.لاهیجی
Logicians maintain that in a genre of inference، the required premises to attain the conclusion are not mentioned، but at the same time، this inference proceeds by the aid of conjecture which is a kind of capability for immediate receiving the middle term. The question of conjecture besides of logical function is also proposed in the theological discussions، for conjecture is used for explaining a kind of human perception which has a special level. Logicians have only deemed conjecture certain، but do not explain its modality. Thus in this paper which is prepared by the method of library software، we seek to know the nature and modality of conjecture، as well as its station and domain in the sensations and ultra-sensations. Fakhre Razi deems conjecture pertaining to the highest level of intellect in the sense of possession and excludes its data from the domain of certain knowledge. Mulla Sadra is not the first philosopher who explains the modality of the knowledge of the sacred soul by the element of "conjecture". Before him، Ibn Sina seems to have benefited from this factor. Studying Mulla Sadra’s works، it reveals that he deems conjecture the lowest stage of spiritual intuition and contrary to Fakhre Razi، counts its data certain. He maintains that conjecture is a kind of effusion from active intellect، whereas Fakhre Razi denies the active intellect and proposes the issue of “complete nature”. Complete nature، in the words of Mulla Sadra is called the Holy Spirit.
خلاصه ماشینی:
با بررسی سخنان ملاصدرا روشن میشود ملاصدرا حدس را پایینترین مرحله کشف معنوی و تصورات و تصدیقات حدسی را بر خلاف فخررازی بدیهی میداند و معتقد است حدس نوعی افاضه از عقل فعال است؛ در حالیکه فخر رازی وجود عقل فعال را نفی کرده، مسئله طباع تام را مطرح میسازد.
فخررازی و ملاصدرا هر دو به وجود حد وسط در حدس اذعان دارند؛ حال یا حد وسط بهیکباره و بدون هیچگونه طلب و حرکتی یا با طلب و شوق و بدون حرکت، در ذهن حاصل میشود (رازي، 1420، ج2، ص423/ صدرالمتألهین، 1360، ص349) و تفاوت نظر آنان تنها در این نکته است که آیا نفس در هنگام بهدستآوردن حد وسط نیاز به حرکت دارد یا حد وسط دفعتا و بدون حرکت در نفس ایجاد می شود.
فخررازی پس از بیان مطالب ابنسينا بر وی خرده گرفته، استدلال وی را حجتی ضعیف از نوع تمثیل میداند؛ زيرا معتقد است ابنسينا همانطور که براي فکر قائل به مراتب زياده و نقصان است، براي حدس نيز به اين مراتب قائل شده و شديدترين اين مراتب را قوه قدسيه ناميده است؛ درحالیکه نفس با داشتن بديهياتي چون «کل بزرگتر از جزء است» و ترکيب این بدیهیات با يکديگر ميتواند به علوم نظري دست يابد و چون نفوس از لحاظ ماهیت با یکدیگر تفاوت دارند، ميتوان گفت نفوس قوي داراي حدس قوي است و درنتیجه در اين کار موفقتر خواهند بود (رازی، 1404، ج1، ص157-158).