خلاصه ماشینی:
"(دیون و هارت،به نقل از محسنی،1375) در مورد خرد و خود پنداره تعاریف بسیاری ارائه شده است،ولی آن چه مسلم است این که اکثر صاحب نظران در این زمینه معتقدند که مفهوم خود پنداشت،مفهومی تغییرناپذیر نیست و همان طور که در اثر تجربه و در طول زمان شکل میگیرد بر اثر یادگیری رفتارهای تازه و بر اثر کسب تجربهپذیر خواهد بود.
چنین کودکی دچار یأس و افسردگی میگردد چون ممکن است احساس کند والدینش با و رو راست نبوده و او را فریب دادهاند و دچار خشم و به دنبال آن پرخاشگری میگردد،زیرا احساس میکند مدرسه و معلمان در حق او اجحاف کرده،پاداشی را که وی بهتر خواهد بود اگر اطرافیان کودک در ارتباط با او به صورت واقعبینانه برخورد کنند و به بزرگنمایی خصوصیات و تواناییهای کودک نپردازند.
وقتی فرد تصویری رؤیایی و کامل از خود تجسم کند و آرزو داشته باشد به حد کمال دست یابد،این کمالطلبی و ایدهآل خواهی باعث میشود فرد به جای پرورش استعدادها و تواناییهای بالقوهء خود،تمرکز و انرژی خود را صرف دستیابی به این تصویر رؤیایی سازد،حال آن که ناکامی در این راه و نرسیدن به این معیارهای کمالطلبانه میتواند باعث ناسازگاری اجتماعی و روانی فرد شود.
تناقض بین خودپندارهء واقعی و خودپندارهء آرمانی تجویز شده توسط والدین یا جامعه میتواند باعث ناکامی،احساس گناه،یأس و احساسهایی از این دست گردد که بدون شک هر یک از این موارد میتواند خود زیر بنای اخلال در سازگاری اجتماعی و سلامت روانی کودک و نوجوان باشد.
-و سرانجام این که والدین سعی کنند کودک و نوجوان خود را با همان خصوصیات، ویژگیها و توانایییشان بپذیرند و دوست داشته باشند و اگر انتظار تغییر و تحولی در کودک خود دارند،مطابق با امکانات وی باشد."