چکیده:
روابط ایران و ترکیه همواره ترکیبی از رقابت و همکاری، ولی باثبات بوده است. اغلب، دلیل این ماهیت متعارض، وضعیت ژئوپلیتیک متفاوت دو کشور قلمداد شده، ولی همزمان، ژئواکونومی نیز نقش مهمی در این زمینه ایفا کرده است. در طول سالهای اخیر، با توجه به نیازهای متغیر دو کشور و تلاش برای دستیابی به توسعه اقتصادی، ابعاد جدیدی در روابط دو کشور بروز یافته که برخی منافع همکاریهای دوجانبه را تقویت کرده و از تشدید رقابت کاسته است. مقاله حاضر، روابط دوجانبه ایران و ترکیه را در زمان حاکمیت حزب عدالت و توسعه در ترکیه از منظر اقتصاد سیاسی بررسی میکند. پرسش اساسی پژوهش این است که: «اقتصاد سیاسی سیاست خارجی ایران در مورد ترکیه چیست؟» و هدف، آزمون این فرضیه اصلی است که «روابط بین ایران و ترکیه در دهه اخیر تا حد زیادی مبتنیبر گسترش روابط اقتصادی بوده که بیشتر متأثر از حوزه انرژی بهویژه گاز است و درعینحال برخلاف ماهیت همکاری روابط اقتصادی، روابط سیاسی دو کشور دارای ماهیت رقابت منطقهای بوده است». بر این اساس سه حوزه اولویتدار نامتقارن در روابط دو کشور شامل ژئوپلیتیک، عامل انرژی در روابط اقتصادی، و اولویت گاز طبیعی در روابط اقتصادی دو کشور بیان میشوند و درنهایت، مقاله به این جمعبندی میرسد که بسط و تقویت روابط دو کشور در حوزه انرژی میتواند نقطه آغاز مطلوبی برای گسترش روابط دو کشور در حوزههای سیاسی موردعلاقه مشترک نیز باشد.
خلاصه ماشینی:
در پی سفرهای مقامات عالیرتبه دو کشور در سال ٢٠١٤، پیش بینی مـیشـد ایـن رقم تا آخر سال ٢٠١٥ به ٣٥ میلیارد دلار برسد (٢٠١٥ ,Iran Daily)، ولی باوجود افزایش تمایل جهانی به بسـط روابـط اقتصـادی و بهره بـرداری از فضـای ایجادشـده پـس از توافـق هسته ای ایران و غرب ، ترکیه به دلیل سیاست خارجی خود در منطقه و اختلافاتش بـا ایـران نتوانسته است موافقت نامه ترجیحی ٣ روابط بین دو کشور را که در سال ٢٠١٤ امضا و از اول ژانویه ٢٠١٥ اجرایی شد و ٣٥ میلیارد دلار توسعه حجم روابط دو کشور را پیش بینی کـرده بود، تا پایان این سال عملی کند.
بر این اسـاس تنها تجارت بلندمدت و پایدار بین ایران و ترکیـه ، تجـارت گـاز طبیعـی از طریـق لولـه های انتقال گاز و تجارت برق از طریق خطوط ارتباطی بوده و روابـط انـرژی بـین دو کشـور، بـر مجموع روابط تجاری سایه افکنده است ؛ بنابراین تجارت انرژی، جنبه مهم روابـط اقتصـادی ایران و ترکیه است که در روابط اقتصادی دوجانبه ، نه تنها به دلیل سهم آن در حجـم روابـط تجاری، بلکه به دلیل اهمیت حیاتی راهبردی آن برای طـرفین ، تـأثیر بسـیار زیـادی داشـته است (٢٠١٦ ,Yrd ̈NUSerkan KU).
دومین ضرورتی که موجب میشود ترکیه تجـارت گـازی خـود بـا ایـران را افـزایش دهـد، ماهیتی استراتژیک دارد و آن ، نیاز ترکیـه بـه متنوع سـازی منـابع واردات گـاز خـود اسـت ، زیـرا کشورهایی که به طور کامل برای تأمین انرژی خود وابسته به واردات هسـتند، درصـورت وابسـته شدن به یـک کشـور خـاص بـرای واردات ، ضـریب وابسـتگی و آسـیب پـذیری خـود را افـزایش میدهند؛ بنابراین به دلیل مصرف زیاد گاز، هرگونه خطـر اخـلال در تـأمین منـابع مطمـئن بایـد کاهش یابد و این مسئله عنصر اولویت داری در جهت گیری سیاسـت خـارجی و اقـدام ترکیـه در این زمینه است (٢٠٠٧ ,Barysch).