چکیده:
در برخي حكايات و افسانههاي عاشقانه، جُفتجو در ابتدا به شكل جانور ظاهر ميشود و پس از ازدواج، سيماي انساني خود را باز مييابد. روايتهاي موسوم به حيوان – داماد در غرب از كيويد و پسيكه اثر آپوليس و در ايران از ازدواج ضحاك با خواهران جمشيد تاثير پذيرفته است. مطابق با اصلِ جابجايي اسطوره، بنمايه حيوان - داماد در دوره اسلامي با شرايط و خصوصياتِ مذهبي روزگار انطباق يافته و با تجلي در يكي از حكايتهاي صوفيانه، جايي براي يادآوري در ذهن آيندگان پيدا كرده است. اين حكايت، در هزار حكايت صوفيانهآمده و موضوع محوري آن، ازدواج گرگ با دختر انسان است.در اين مقاله، نخست سازههاي اين حكايت، با ماجرايِ ازدواج ضحاك با خواهران جمشيد در شاهنامه فردوسي و برخي افسانههاي ايرانيِ حيوان- داماد مورد سنجش و تطبيق قرار ميگيرد. آنگاه، جنبه نمادين گرگ بررسي ميشود. اين حيوان، در اساطير ايراني، موجودي پرگزند و يكي از مظاهر شر و پليدي است؛ ولي برعكس، نياي توتمي برخي همسايگان و دشمنان ايران قديم به شمار ميرود. بر پايه يافتههاي اين پژوهش، ازدواج دختر انسان با گرگنما در حكايتِ صوفيانه، با سنت برونهمسري پيوند دارد.
خلاصه ماشینی:
"در این مقاله ، پس از بیان منشأ اسطوره ای این بن مایه و جنبۀ همگانی آن در میان ملل ، سازه های حکایت صوفیانه با ماجرای «ازدواج ضحاک با خواهران جمشید» در شاهنامۀ فردوسی و برخی افسانه های ایرانی حیوان - داماد مورد سنجش و تطبیق قرار گرفته ؛ آن گاه جنبۀ نمادین گرگ بررسی شده است .
واکاوی حیوان - داماد در حکایت صوفیانه اینکه جفت جو در حکایت صوفیانه و افسانه های «حیدرمار و بیبینگار» و «اسب شش پا و مرد جادو» در چه زمانی و چگونه به کالبد حیوان درآمده ، بر ما پوشیده است ؛ اما در «ماجرای ازدواج ضحاک» چون از یک سو، با اسطوره سروکار داریم و در اسطوره - خلاف قصۀ پریان - اگر از شهزاده ای سخن رود، پیشینۀ او معلوم است (اسماعیل پور، ١٣٧٧: ٣٧) و از سوی دیگر، این ماجرا برآمده از تنۀ یک داستان بزرگ است و بیان تغییر شکل اولیه ، از پایه های شکل گیری و بسط داستان اصلی محسوب میشود، 24 نحوة پیکرگردانی به تفصیل روشن است .
این حکایت به لحاظ ساختاری، همانند ازدواج ضحاک با خواهران جمشید در الگوی نخست از الگوهای دوگانۀ قصه های حیوان - داماد جای میگیرد؛ با این توضیح که ضحاک به زور خواهران جمشید را به زنی میگیرد و جست وجوگر، فریدون ، نیز با نیروی شمشیر شهرناز و ارنواز را میرهاند؛ اما در حکایت صوفیانه ، برپایۀ اصل جابه جایی اساطیر، این بن مایه با شرایط و ارزش های فرهنگی و مذهبی روزگار هماهنگ و در قالب آموزه هایی نظیر پایبندی به سوگند، وفای به عهد و امتحان الهی بازنمایی شده است ."