چکیده:
با ورود انسان به عصر علمی و پشت سرگذاشتن دورههای اسطورهای و فلسفی چنین به نظر میرسد که دورة اندیشههای اسطورهای به سرآمده باشد اما اساطیر به علت کارکرد و نقش عمیقی که در زندگی روانی و حتی اجتماعی نوع بشر داشتهاند، همچنان با تغییر، تحول و پویایی خاص خود از راههای گوناگون به حیات خویش ادامه میدهند. جادو، نماد، داستانهای تمثیلی، ادبیات عامه، آیینها و مراسم محلی نقش مهمی در انتقال اسطورهها به دورههای بعدی دارند. در این میان، جادو به علت کارکرد گستردهای که در جوامع بشری داشته است نه تنها در بسیاری از حوزههای معرفتی بشر وارد شده بلکه بازتابدهندة بسیاری از باورهای اساطیری هم میباشد. نقش جادو و جادوگری در بازتاب و انتقال اندیشههای اسطورهای از مؤلفههای دیگر اگر بیشتر نباشد، کمتر نیست. بخشی از جادو که با آیینهای ابتدایی بشر پیوستگی دارد، با اسطورهها در ارتباط تنگاتنگ است. در مقالۀ حاضر، برخی از مهمترین اندیشههای اسطورهای-جادویی در غزلیات مولوی به شیوۀ توصیفی-تحلیلی بررسی شده است. آیینهای جادویی، شیوههای جادوگری، واژهها و ترکیبات جادویی، تأثیرات آشکار و پنهان جادو بر سرشت اجسام و افراد و .... بازتابی از همان اندیشههای اسطورهای در غزلیات مولوی است.
خلاصه ماشینی:
بازتاب اندیشة اسطوره ای جادو در غزلیات مولوی حسین پریزاد* فروغ صهبا** چکیده با ورود انسان به عصر علمی و پشت سرگذاشتن دوره های اسـطوره ای و فلسـفی چنین به نظر می رسد که دورة اندیشه های اسطوره ای به سرآمده باشد اما اساطیر به علت کارکرد و نقش عمیقی کـه در زنـدگی روانـی و حتـی اجتمـاعی نـوع بشـر داشته اند، هم چنان با تغییر، تحول و پویایی خاص خـود از راه هـای گونـاگون بـه حیات خویش ادامه می دهند.
» (الیاده ، ١٣٨٨: ٥٨٨) علاوه بر این ، جادو به صورت افسون هم متجلی شده است و نمونه های فراوانـی از تفکیـک و ادغـام ایـن دو مفهوم تقریبا مترادف در شعر مولوی دیده می شود که البته کاربرد آن مختص مولوی نیست و در ادب فارسی سابقه ای طولانی دارد.
تعریف مولوی از جادو نیز بسیار جالب و نزدیک به حقیقت آن است بدین معنی که جادوگری چیزی جز این نیست که یکی کاری را دشوار می سازد و دیگری در صـدد حـل آن برمی آید: «می بند و می گشا که همین است جـادوی » (غـزل ٢٩٧٦) در غزلیـات شـمس کاربرد لغات ، اصطلاحات و ترکیبات مربوط به جادو نیـز بـه فراوانـی دیـده مـی شـود کـه نشان دهندة تأثیر جادو در ذهن و زبان مولوی است .
شاید برجسته ترین و اصیل ترین اصل جادویی که در اشعار مولوی دیده می شود، بیتی باشد که در آن به یکی از قدیمی ترین امور جادویی در جهان اشاره شده است : لعبت صورت مرا دوختـه ای بـه جـادوی سوزن های بوالعجب در دل من خلیـده ای (غزل ٢٤٧٥) مفهوم این بیت به جادوی تقلیـدی (Homeopathic Magic) اشـاره دارد و «مطـابق آن ، تقلید کردن از یک فعل به وقوع آن فعل منتهی می شود.