چکیده:
هدف پژوهش حاضر بررسی رابطه عزت نفس و ساختار قدرت در میان زنان رضایت مند ومتقاضی طلاق شهر بندر عباس بود. جامعه آماری پژوهش، کلیه زنان متاهل رضایت مند از زندگی زناشویی و زنان متقاضی طلاق مراجعه کننده به دادگاه خانواده و مرکز کاهش طلاق شهر بندرعباس بوده اند. روش نمونه گیری این پژوهش از نوع سهل الوصول، شامل 160نفر که 80 نفر رضایت مند و 80 نفر متقاضی طلاقبود. برای تحلیل یافتههای پژوهش از آزمون رگرسیون خطی چند متغیری به روش همزمان استفاده شد. یافتههای پژوهش نشان داد که متغیر عزت نفس پیش بینی کننده معنیداری برایمتغییر ساختار در میان زنان رضایت مند و متقاضی طلاقمحسوب میشود. نتایج نشان داد که ابعاد عزت نفس شامل عزت نفس اجتماعی، خانوادگی پیش بینی کننده معنیداری برای متغیر قلمروهای خانواده در گروه زنان رضایتمند محسوب میشوند. در حالیکه در گروه زنان متقاضی طلاق هیچکدام از ابعاد عزت نفس برای متغیر قلمروهای خانوادهپیش بینی کننده معنیداری نبودند. همچنین نتایج نشان داد که در گروه زنان رضایتمند تنها عزت نفس کلی پیش بینی کننده معنیداری برای متغیر ساختار قدرت در خانواده است. در حالیکه در گروه زنان متقاضی طلاق، بعد عزت نفس خانواده پیش بینی کننده معنیداری برای متغیر ساختار قدرت در خانواده بود. به طور کلی یافتهها نشان داد که ابعاد متفاوتی از عزت نفس در دو گروه زنان رضایتمند و متقاضی طلاق، پیش بینی کننده ساختار قدرت در خانواده هستند.
خلاصه ماشینی:
"عزت نفس بر رضایت از زندگی زناشویی اثر می گذارد و تاثیر پذیری بیش تر زنان با توجه به ساختار جامعه و بافت فرهنگی شهر بندرعباس و هم چنین افزایش آمار طلاق در سال های اخیر و افزایش تعداد مراجعان زن به مراکز مشاوره ودادگاه خانواده به عنوان یکی از عوامل تاثیر گذار بر طلاق نشان دهنده کافی نبودن تحقیقات انجام شده و راه حل های کارآمد را نشان می دهددر پژوهش های انجام شده تنها گروه رضایتمند از زندگی زناشویی مورد بررسی قرار گرفته و متغیر عزت نفس نیز با این متغیرها مورد بررسی قرار نگرفته است ، به طور کلی سوال اساسی که این پژوهش در پی یافتن پاسخ مناسب برای آن است عبارت است از این که آیا بین ساختار قدرت در خانواده و عزت نفس زنان متقاضی طلاق و رضایت مند رابطه وجود دارد؟ پژوهش حاضر از نوع غیر آزمایشی و تحقیقات توصیفی همبستگی است .
در یک نتیجه گیری کلی می توان گفت زنان نمی پذیرند که زن بایستی فرمان بر و مطیع و مرد آمر وحاکم باشد، اما اگرنقش زنان در تصمیم گیری ها نادیده گرفته شود و قدرت یک سویه باشد در خانواده ها بین زن و شوهر تنش ایجاد خواهد شد همان طور که شاهد افزایش آمار طلاق در جامعه هستیم ، اما اگر به کشمکش منتهی نشود ممکن است در وجه فردی به کاهش عزت نفس و بیماری های روانی و افسردگی زنان ودر وجه اجتماعی به نارضایتی و عدم احساس خوشبختی از سوی زن بینجامد."