چکیده:
هدف این پژوهش اثربخشی معنا درمانی به شیوه گروهی بر کاهش افسردگی بیماران سرطانی شهر شیراز می باشد.نمونه مورد پژوهش بیماران مبتلا به سرطان با تشخیص قطعی سرطان و بدون پیشینه روانپزشکی و بیماری مزمن مراجعه کننده به بخش سرطان بیمارستان نمازی و درمانگاه مطهری شیراز بودند که تعداد 30 نفر از آنها در محدوده سنی 20-40 سال ،در گروه های 15 نفری آزمایش و کنترل به طور تصادفی جایگزین شدند .روش پژوهش از نوع آزمایشی با طرح پیش آزمون - پس آزمون ، با گروه کنترل بود .داده ها از طریق پرسشنامه افسردگی بک جمع آوری شدند . جلسات معنا درمانی طی 10 جلسه 120 دقیقه ای 2 بار در هفته به گروه آزمایش آموزش داده شد. نتایج حاصل از تجزیه و تحلیل آماری نشان داد که آموزش معنا درمانی بر کاهش افسردگی بیماران سرطان تاثیر معناداری دارد. یافته های دیگر تحقیق نشان دادند که معنادرمانی به شیوه گروهیدر مرحله پیگیری نیز تاثیر معناداری بر کاهش میزان افسردگی این بیماران دارد. بین میزان افسردگی بیماران مبتلا به سرطان با توجه به تحصیلات آنان تفاوت معناداری مشاهده نگردید.
The main purpose of this research was to study the effectiveness of logo therapy training for decreasing the depression of cancer patients in Shiraz city. The sample of this research were a group of 30 patients affected with the cancer with range of 20-40 years , with the exact diagnosis of this illness without the Psychiatry or chronic background disease who consults the cancer center part of Namazi hospital and Motahari clinic. Method of sampling was a target method with the groups of 30 subjects (15 experimental and 15 control group).The data collected through Beck depression questionnaire. Logo therapy trained to the group in 10 sessions .The analyzing of the given data showed that training of logo therapy had effect in decreasing the amount of depression in affected patients. In follow up stage there was no difference found in all three stages of study. There was no significant difference between the groups regarding their depression with their education level.
خلاصه ماشینی:
"از آنجایی که معنادرمانی و شـرکت در گـروه بـرای ایجـاد حس همدردی و جلوگیری از تنهایی در افراد موثر است و مشـکلات زیـادی در خصـوص امیـد بـه زندگی و سلامت عمومی و کاهش افسردگی در این بیماران خاص دیده میشود، پژوهشگر درصـدد است با به کار بردن تکنیک های این روش تاثیر آنهـا را در کـاهش علائـم افسـردگی ایـن بیمـاران ، فرضیات زیر را بررسی نماید، معنادرمانی به شیوه گروهی بر کاهش افسردگی بیماران سرطانی تاثیر معنیداری دارد.
در فرضیه دوم ، معنادرمانی به شیوه گروهی در مرحله پیگیری بـر کـاهش میـزان افسـردگی بیماران مبتلا به سرطان تاثیر معنادار دارد که برای بررسی این فرضیه از آزمون تحلیل واریـانس بـا اندازه گیریهای مکرر استفاده شد.
به نظر می رسد که بیماران مبتلا به سرطان به دلیل ضعف هـا و ناکارآمـدی هـایی کـه در بـدن خـود نسبت به سایر افراد جامعه احساس می کنند، عزت نفس و اعتماد به نفـس پـایینی را شـکل داده و این احساس های حقارت آنها را به سمت کنارگیری از دیگران می کشاند که به علت عـدم علاقـه بـه زندگی دچار ناهدفمندی زندگی در مقابله با سرطان می شوند، به نظر مـی رسـد اشـراف داشـتن بـه مهارت هایی مانند معنادرمانی و مداخلات روانشناختی که بتواند احساس توانایی و کنترل بر امـور را به آنها تا حدودی برگرداند، به گونه ای که بتوانند خود را در آن مهارت ها از جامعـه نـه کمتـر بلکـه بیشتر بدانند، سبب می شود تا با اعتماد به نفس ، عزت نفس و روحیه سالم تری وارد جامعه شـوند و با هدفمند کردن بیماری بتوانند نیز در چنین مواردی شانس بـالایی جهـت نائـل آمـدن بـه بهبـود روحیه و کاهش افسردگی داشته باشند."