چکیده:
مهم ترین ویژگی و وجه ممیزه تاریخ و فرهنگ ایران زمین، استمرار تاریخی آن در ادوار مختلف است. تمدن های باستانی مختلفی از آغاز تاریخ تا به امروز وجود داشته اند؛ اما کم تر تمدنی را می توان سراغ داشت که به زندگی و پویایی خود از هزاران سال پیش تاکنون ادامه داده باشد. تمدن یونان با تمام عظمت و اهمیت، تنها محدود به یک دوره باستانی شد و سپس از بین رفت و در نهایت به بخشی از امپراتوری های دیگر تبدیل شد؛ اما تمدن ایرانی با ماهیت آریایی خود در هر دوره به نحوی زندگی خود را ادامه داده است و به رغم این که دستخوش تغییراتی شده اما همچنان هسته سخت خود را حفظ کرده است. یکی از دلایل این استمرار تاریخی، سنت دیوانی و دولت مداری در ایران بود که همواره از نسلی به نسل دیگر منتقل شده و بخش مهمی از ایده ایرانشهری را تشکل می داد. در این نوشتار به چگونگی استمرار ایده ایرانشهر در دوره نادری و با تمرکز بر تاریخ نگاری درباری خواهیم پرداخت. بررسی تاریخ درباری با این فرض مورد تاکید است که به نظر می رسد این دست از نوشته ها، به اراده و سلیقه پادشاه و جریان اصلی قدرت نزدیک تر بوده اند. پژوهش حاضر با ماهیت بنیادی و روش توصیفی - تحلیلی سعی دارد با استفاده از منابع کتابخانه ای به این پرسش پاسخ دهد که چه تصوری از ایده ایرانشهری در عصر نادرشاه وجود داشت. نتایج نشان می دهد که اندیشه ایرانشهری درساحت نظر پر رنگ بود اما در عمل و حوزه دولتداری و اداره رگه های کمرنگی از آن دیده می شد.
خلاصه ماشینی:
"برای مثال در جلـد دوم عـالم آرای نـادری در روایـت مقـدمات تاج گذاری نادر آمده است : «این سخن دارای زمان را بسیار خـوش آمـد» (مـروی، ١٣٧٤: استرآبادی در مقدمه کتاب ، هدف خود از تحریر تاریخ نادری را چنین مینویسد: «که تا بر عالمیان منکشف شود که ایران چگونه ایران و ممالک چه قسم ویران بود که آن حضرت به معماری عزم متین آن ویرانی را درست کرد و گل های ایـن گلشن افسر را که از هجوم سبزه بیگانه پنهان و لگدکوب حوادث زمان بود به چه آب و رنگ از تازگی به عرصه ظهور آورد» (استرآبادی، ١٣٧٧: ٤).
(449 :1374 پررنگ بودن چنین تعبیری مانند «اهـالی ایـران » و «عمـوم وضـیع و شـریف ایـران » در انجمن دشت مغان نشان میدهد که در اواخر صفویه بنیادهای محکمی برای شکل گیری هویت ملی مهیا شده بود و این تعابیر را میتـوان صـورتی سـنتی از اطـلاق «ملـت » در ایران به حساب آورد که ربطی به فهـم مـدرن و وسـتفالیایی از دولـت ـ ملـت نـدارد و برخلاف نظر عده ای مانند ماشاالله آجودانی که مفهوم هویت جمعـی ایـران را محصـول دولت مدرن یا انقلاب مشروطه دانسته اند (آجودانی، ١٣٨٧: ١٣٢) میتـوان مشـاهده کـرد که در عصر سنت انگاره ای بسیار قوی از ملت ایران منتها در قالب عبارت هـای آن دوره مانند «اهالی ایران ، اهل ایران ، جمهور مردم ، مردم ایران و عموم وضیع و شریف ایـران » به کار رفته است ."