چکیده:
تاریخمندی قرآن مبانی و ادلۀ مختلفی دارد؛ در این مقاله ضمن برشمردن کل مبانی به یک مبنا به تفصیل پرداخته خواهد شد و آن مبنای وحیشناختی تاریخمندی قرآن است. رابطۀ وحی با واقعیتهای عینی زمان نزول و تأثیرپذیری یا عدمتأثیرپذیری وحی از آنها، از جملۀ موضوعات مهمی است که در سدۀ اخیر مجادلات و شبهات زیادی را سبب شده است. پذیرش تأثر قرآن از واقعیات زمانه بدون شک یکی از مبانی نظریۀ تاریخمندی قرآن است؛ نظریهای که بشری شدن و قابل نقد و رد بودن قرآن یا برخی از آموزههای آن را بهدنبال داشته و تنها منبع غیرمحرف آسمانی را از جهات دیگری زیر سؤال میبرد. مطابق این مبنا وحی حیث دیالکتیک با واقعیتهای زمان نزول دارد و به تبع آنها نازل شده است؛ بهنحوی که اگر آن واقعیتها دگرگون بود وحی هم متفاوت میشد؛ محور نقدها در این مقاله بر نفی حیثیت دیالکتیکی وحی است و در ادامه نحوۀ تعامل وحی با واقعیتهای زمان نزول تبیین شده است.
خلاصه ماشینی:
توضيح اينکه از مجموع گفتـه هـاي قـائلان بـه تاريخمنـدي قـرآن ، اينچنين اصطياد ميشود که تاريخمندي ، زمانمندي و تـاريخي بـودن از عنـاوين و صـفاتي است که برچسب آن به هر چه الصاق شود، حاکي از موقتي بودن و عرضي بودن آن شـي ء است ؛ منشأ تاريخمندي يک امر هم اين است که چون زاييدٔﻩ شـرايط خـاص بـوده اسـت فراخور همان شرايط ، کارآمدي دارد و در زمان يا مکان يا شـرايط ديگـر يـا اصـلا کـارايي ندارد يا کارايي اصلي زمان خود را از دست داده و به شي ء ديگري ، متفاوت با سابق تبديل شده است ؛ براي مثال وقتي ما از موزه اي بازديد مي کنيم ، در آنجا آثاري وجود دارد کـه بـه آن اثر تاريخي گفته مي شود، به اين معنا که اين اثر مربوط به زمـان گذشـته اسـت و در آن زمان به تناسب و اقتضاي آن شرايط به وجود آمده و در آن فضا کارآمدي داشته اسـت ؛ امـا امروزه فقط به عنوان يک اثر تاريخي به آن نگاه ميشود و صـرفا حکـايتگر تـاريخ گذشـته است و کارايي ديگري ندارد، بلکه آثار نو و به روز جاي آن را گرفته است .