چکیده:
با همه اختلافاتی که در میان شاعران در بینش و نوع جهان بینی آن ها وجود دارد از هر کجا و هر نقطه که شروع کنند در نهایت در یک نقطه به یکدیگر می رسند و آن مساله مرگ و پایان این زندگی است: ”کلّ نفس ذائقه الموت“(آل عمران:185). آثار وحشت انسان از مرگ در ادبیات مختلف دنیا فراوان دیده می شود. تعبیراتی همچون هیولای مرگ، سیلی اجل، چنگال موت و ده ها تصویر مانند آن همه نشانه های این وحشت است. نوشتار حاضر بر آن است تا به دیدگاه شاعران عربی از دوره جاهلی تاکنون بپردازد و
تصویر این زندگانی زودگذر و پایان آن را در اشعار آنان مورد بررسی قرار دهد.
خلاصه ماشینی:
"در قصیده «جداول » نوعی حیرت و خوش بینی او را درباره زندگی می بینیم و در قصیده «المساء» زندگی را سراسر امید می داند که در هنگام جوانی و پیری باید همراه آدمی باشد اما تامل درباره حقیقت زندگی بر درد و رنج او می افزاید: لتکن حیاتک کلها أملا جمیلا طیبا و لتملأ الأحلام نفسک فی الکهوله و الصبا مثل الکواکب فی السماء و کالأزاهر فی الربی لیکن بأمر الحب قلبک عالما فی ذاته أزهاره لا تذبل و نجومه لا تأفل مات النهار ابن الصباح فلات تقولی کیف مات إن التأمل فی الحیاه یزید أوجاع الحیاه از میان شاعران معاصر گاه به شاعرانی چون الیاس فرحات برمی خوریم که مرگ را همچون ابوالعلاء مایه آرامش می داند: فـــإذا أیقنت أن الـمـوت حانــا و تصورت نزولی فــــی التراب فتخوض النفس بحر الأنس تیها و یزول الیأس عن قلبی الکسیر ابوشادی هم در این عقیده با او مشترک است : فکره الموت تجلب الراحه الکبری لنفس إذ فیه یذهب شکلی کل خوفی من أن تقضی حیاتی دون جدوی أحسها یوم ترکی و نیز می گوید: لیس من مات فاستراح بمیت إنما المیت میت الأحیاء و ابوشادی فرجام زندگی را نیستی می داند: من عرف الحیاه و إن شامت فناء قد تطور عــــن فناء فحسبی أن أصوغ له رجـاء من الصبــر المرنق بالبکاء و مرگ را نوعی قصاص می داند: لیس حتما علی الأنام ممات إنما الموت صوره من قصاص نسیب عریضه هم مانند دیگر شاعران عصر جاهلی تا معاصران خود به کوتاه بودن زندگی اشاره دارد و به حدی آن را کوتاه می داند که نمی توان حتی گره ای را باز نمود: فإن الحیاه لأقصر مـن أن نحل بها عقــده شاغلـــه و جورج صدایا مرگ را چنان می بیند که اگر نباشد زندگی هم نخواهد بود: لیس لو لا الموت فی الکون حیاه فتوجــه صامتا نحو السکــــون و در جایی دیگر می گوید هر چند زندگی طولانی تر باشد بدبختی انسان هم بیشتر خواهد بود: إن فی طول البقا طول الشقا بانبذ العیش و رحب بالمنون بنابراین انسان باید با خوشحالی به استقبال مرگ برود."