چکیده:
هدف پژوهش حاضر بررسی اثر بخشی درمان شناختی- رفتاری در کاهش ناسازگاری هیجانی بیماران همودیالیزی شهر کرمان بود. روش پژوهش حاضر آزمایشی (پیشآزمون، پسآزمون) با استفاده از گروه آزمایش و گروه کنترل بود. تعداد 30 نفر از بیماران همودیالیزی انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه درمان شناختی- رفتاری و گروه کنترل جایگزین شدند. برای گروه اول درمان شناختی- رفتاری و گروه کنترل هیچ نوع آموزشی دریافت نکردند. دادههای پژوهش با کمک پرسشنامهی ناسازگاری هیجانی بل (1961) جمعآوری شد. برای تجزیه و تحلیل دادهها از تحلیل واریانس چند متغیری شد. یافتههای پژوهش نشان داد که میانگین ناسازگاری هیجانی در گروه آزمایش نسبت به گروه کنترل در پس آزمون کاهش معنادار داشته است. بر اساس نتایج، شناخت درمانی در ناسازگاری هیجانی اثربخش است.
خلاصه ماشینی:
"2 گروه روانشناسی، واحد کرمان، دانشگاه آزاد اسلامی، کرمان، ایران چکیده هدف پژوهش حاضر بررسی اثر بخشی درمان شناختی- رفتاری در کاهش ناسازگاری هیجانی بیماران همودیالیزی شهر کرمان بود.
از آنجا که شرایط و مولفه های روانشناختی که ناشی از بیماری آنهاست در بهزیستی روانی آنها و نیز در پیگیری درمان، کیفیت زندگی آنها تاثیر خواهد داشت و با توجه به تعداد روز افزون بیماران کلیوی تحقیق حاضر در جهت بکار گیری روش درمانی شناختی- رفتاری است که مولفه های روانشناختی را کاهش دهد.
جدول 4: آزمون اندازه اثر ترکیبی بر اساس لامبدای ویلکز لامبدای ویلکز1 Value F df1 df2 sig ή ---- 177/0 81/17 6 23 001/0 82/0 با توجه به نتایج جدول فوق درمان شناختی- رفتاری بر ناسازگاری هیجانی بیماران در یک متغیر ترکیبی با 87/0= ήPartial ، 177/0= s Lambdaو wilk، 81/17 = (23،6) F اثر معنی داری داشته است (01 /0>P).
4- بحث و نتیجه گیری برای پاسخگویی به فرضیه پژوهش مبنی بر اینکه درمان شناختی – رفتاری در کاهش ناسازگاری هیجانی بیماران همودیالیزی شهرستان کرمان موثر است، از آزمون تحلیل کوواریانس استفاده شد.
نتایج نشان داد که درمان شناختی – رفتاری در کاهش ناسازگاری هیجانی بیماران همودیالیزی شهرستان کرمان تاثیر معناداری داشت ناسازگاری هیجانی سازه ای است چندوجهی، متشکل از دشواری در شناسایی احساسات، دشواری در توصیف احساسات برای دیگران، دشواری در تمایز بین احساسات و تهییجهای بدنی مربوط به برانگیختگی هیجانی، قدرت تجسم محدود که بر حسب فقر خیالپردازیها مشخص می شود و سبک شناختی عینی (غیر تجسمی)، عمل گرا و واقعیت مدار یا تفکر عینی."