چکیده:
«تئوری مشروعیت و تئوری گروه های ذی نفع»درصدد برآمده اند در این باره توضیح بدهند که چرا سازمان ها در گزارش های سالانه براساس برخی از مسئولیت های اجتماعی اقدام به انتشار اطلاعات می کنند.منشا تئوری مشروعیت و تئوری گروه های ذی نفع یک تئوری بزرگ تر است که آن تئوری اقتصاد سیاسی است.مشروعیت پویا است و آن بدین معنی است که گروه های ذی نفع به صورت مستمر محصولات،روش ها و هدف های سازمان را مورد ارزیابی قرار می دهند.اساس تئوری ذینفع این است که شرکت ها بسیار بزرگ شده اند و تاثیر آنها بر جامعه آنچنان عمیق است که باید برای ایفای مسئولیت خود به غیر از سهامداران به بخش های بسیار بیشتری از جامعه توجه کرده و پاسخگو باشند. اگر سازمان در فعالیت های خود تجدید نظر نکند،فاصله بین انتظارات تغییر یافته جامعه و محصولات سازمان بیشتر خواهد شد و مشروعیت آن دستخوش تهدید قرار خواهد گرفت.مسئله های مطرح در زمینه مسئولیت های اجتماعی و به یک مسئله مالی تبدیل شده است.مسئولیت پذیری اجتماعی شرکتی و افشاگرهای مرتبط با آن عامل ضروری است که به تداوم شرکت ها منجر می شود.زیرا همه شرکت ها ارتباط هایی با جامعه دارند.لذا جامعه امکان بقای شرکت ها را در دراز مدت فراهم می آورد.در این مقاله ابتدا تئوری اقتصاد سیاسی را شرح و سپس تئوری مشروعیت و تئوری ذینفعان را توضیح داده و در نهایت نقش آن در مسئولیت اجتماعی شرکتها را توضیح می دهیم.
خلاصه ماشینی:
"اساس تئوری ذینفع این است که شرکت ها بسیار بزرگ شده اند و تاثیر آنها بر جامعه آنچنان عمیق است که باید برای ایفای مسئولیت خود به غیر از سهامداران به بخش های بسیار بیشتری از جامعه توجه کرده و پاسخگو باشند .
برخی از این راهبردها شامل همراه شدن با انتظارات جامعه، افزایش منابع اجتماعی سازمان نسبت به مخارج اجتماعی آن، قرار دادن سیستم ارزشی سازمان در راستای سیستم ارزشی جامعه، توزیع منافع سیاسی و یا اجتماعی و اقتصادی میان گروه های مختلف از مجرای قدرت سازمانی خود، تغییر رفتار سازمان با تغییر انتظارات جامعه، متقاعد ساختن آحاد جامعه در مورد مسئولیت پذیر بودن سازمان، تغییر درک و یا انتظارات و یا ارزشهای اجتماعی، کاهش تضاد منافع گروه های مختلف ذینفع در سازمان و تغییر درک عموم جامعه با دور ساختن توجهآنها را از موضوعی که باعث نگرانی افراد می گردد و جلب توجه آنها به سایر موضوعات است.
(ویلر و همکاران 3 ، 2003) اساس تئوری ذینفع این است که شرکت ها بسیار بزرگ شده اند و تاثیر آنها بر جامعه آنچنان عمیق است که باید برای ایفای مسئولیت خود به غیر از سهامداران به بخش های بسیار بیشتری از جامعه توجه کرده و پاسخگو باشند .
Freeman Sharon Waldkirch Carney, M.
رابطه ذینفعان و شرکت به یک رابطه معاوضی توصیفی شده است که در آن گروه های غیر سهامدار شرکت ها کمک هایی ارائه می نمایند و در مقابل انتظار دارند منافع آنها تامین شود با استفاده از این چارچوب تحلیلی عموم مردم جزء ذینفعان شرکت قرار می گیرند چون با پرداخت مالیات، زیر بناهای ملی لازم جهت فعالیت های شرکت ها را فراهم می نمایند."