چکیده:
اروپایی کردن و یا غرب گرایی و به عبارت دیگر تهاجم فرهنگی و تمدنی یکی از
انواع جدید استعمار است که در جهت جریان جهانی سازی به وسیله ارائه یک شیوه
یکسان و مطابق با فرهنگ غربی برای انسان، در صدد پاک کردن و زدودن هویت
فرهنگی مسلمان برآمده است. این جریان پا را از از مرزهای اقتصادی و سیاسی فراتر
نهاده و وارد عالم فکر، فرهنگ، حقوق، اندیشه و زمینه های مشا به آن گردیده است .
مبارزه با جریانهای غربگرا، تنها با اراده همراه با عمل از طرف تمامی عناصر تشکیل
دهنده جامعه اسلامی امکانپذیر است.
غربگرایی، علاوه بر اصطلاحاتی که به صورت فردی یا زوجی قبل و بعد از آن شکل
یافته - از قبیل اغتراب، استغراب، استشراق، اصالت و نوگرایی، قدیم و جدید، سنت گرایی
و مدرنیته –در کل به عنوان عکس العملی طبیعی در برابر صدمه و زیانی که در جریان
برخورد با غرب در طول تاریخ اسلامی رخ داده، شکل گرفته و نمود یافته است.
چگونه انتظار داریم غرب گرایی رخ ننماید و به وقوع نپیوندد، حال آنکه با حجم
زیادی از افکار منحرف غربی زندگی میکنیم، به گونه ای که حجم وسیعی از نظریه ها و
تجاربی که در آزمایشگاهها و کارخانه های غرب به منظور صادرات به کشورهای
اسلامی تهیه شده، بر ما هجوم آورده است. تولیداتی که هدف آنها فقط و فقط از بین
بردن شوکت و جلال تمام فرق و مذاهب اسلامی است.
نکته اینجاست که حامیان دیدگاه غربگرایی، افکار و عقاید خود را از حقیقتی
تاریخی که به صورت علمی بررسی شده نمی گیرند، بلکه نقطه آغازین حرکت آنها
ایدئولوژی پوچ و بی ارزشی است که غرب آن را برای تجدید تسلط، نفوذ و چیرگی
خود بر ما تدارک دیده و منتشر ساخته است.
البته ناگفته نماند که هدف از بیان این نوع غرب گرایی این نیست که در لاک خود
فرورویم و چشم و گوش خود را بر روی حقایق ببندیم. این امر مانع از ارتباط و تاثیر
و تاثر و همبستگی بین فرهنگ ملتها نیست، زیرا این جریان، یعنی ارتباط بین فرهنگها
- عاملی مهم در تحریک عقول و بالا بردن فهم متقابل بشری به شمار می آید .
اصطلاحی که در قرآن به این صورت مطرح گشته است: «یا ایها الناس انا خلقناکم من ذکر
و اونثی و جعلناکم شعوبا و قبائل لتتعارفوا ان اکرمکم عندلله اتقاکم".
اینجاست که فایده علم "استغراب" که در مقابله با غرب گرایی به وجود آمده
مشخص و متبلور میگردد. زیرا اثرات غرب گرایی فقط به زندگی فرهنگی، جهانبینی و
تهدید استقلال تمدنی ما محدود نمیگردد، بلکه دامنه آن به شیوه های زندگی روزمره،
آراستگی و خلوص زبان، ویژگیهای کلی زیستن، معماری و غیر از آن نیز کشیده شده
است.
اهمیت موضوع غرب گرایی انگیزه ای شد تا مرا به پرداختن به آن و بررسی راههای
درمان، از طریق مقاله حاضر ترغیب و تشویق نماید . این بحث علاوه بر مقدمه و
نتیجه گیری مشتمل بر سه فصل زیر است:
فصل اول: مفهوم غرب گرا کردن و ارتباط آن به مفاهیم دیگر.
فصل دوم: نتایج سیاست و غرب گرا کردن و راههای اصلاح آن.
فصل سوم: نقش یهودیان و مسیحیان در سیاست غرب گرا کردن.
خلاصه ماشینی:
"روستو مشخص می نماید کـه هـدف اسـتعمار در خاورمیانه نابود ساختن فرهنگ اسلامی بوده و برپایی دولت اسرائیل نیز جزئـی از ایـن نقشه است و در واقع این اعمال همگـی ادامـه و اسـتمرار جنگهـای صـلیبی محسـوب می گردد(عبدالودود الشبلی ، الاسلام و الغرب: ٥٥-٥٦) نشانه های اثرپذیری از یهود و مسیحیت در متون اسلامی پیروی از آثار یهودیان و مسیحیان و تقلید از نشانه هـای غـرب در نحـوة زنـدگی و شیوههای مختلف آن، از ویژگیهای بارز زنـدگی مسـلمانان درعصـر حاضـر بـه شـمار می رود.
بر این اساس، جهان اسلام اکنون در جایگاهی قرار دارد که اگر کوچکترین غفلـت یا سستی از او در زمینة سیاسـتهای فرصـت طلبانـة دولتهـای غربـی سـر زنـد، در زیـر چرخهای فرهنگ غرب خورد شده و در بوته و ظرف ذوب سیاست اروپایی کـردن کـه دولتهای غربی در پیش گرفته اند گداختـه خواهـد شـد و در نتیجـه جامعـة اسـلامی از فرهنگ و آداب و رسوم و سنتهای اصیل و ارزشمند خود جدا می گردد.
نتیجه گیری از آنچه گذشت دریافتیم که اروپایی کردن یا غربگرایی جریان فکری عظیمـی کـه دارای ابعاد سیاسی ، اجتماعی ، فرهنگی وهنری است و در جهت نابود ساختن شخصیت و ویژگیهای منحصر به فرد جوامع دیگر و به ویـژه جامعـة اسـلامی و تبـدیل آنهـا بـه اسیران رام جامعة غرب به وسیلة غربی سازی آنهـا گـام بـر مـی دارد."