چکیده:
اهداف باورها و ادراک نسبت به سالخوردگی، تاثیر بسزایی بر بهزیستی و سلامت جمعیت بزرگسال دارد. یکی از مدل های نظری سودمند برای توضیح نقش ادراکات و باورها نسبت به سالخوردگی در تعیین برآیندهای سلامتی سالمندان، مدل خودگردانی است. مطالعه حاضر با هدف تعیین رابطه میان ادراک و باورها درباره سالمندی و سلامت عمومی سالمندان در قالب مدل خودگردانی انجام شد.
مواد و روش ها این مطالعه در قالب یک طرح توصیفی و با روش پیمایشی انجام شد. داده های مطالعه از 300 نفر از سالمندان شهر رشت (144 مرد و 156 زن) جمع آوری شد. نمونه ها با روش نمونه گیری دردسترس و از دو مکان آسایشگاه های سالمندان و خانواده ها انتخاب شده بودند. ابزار اندازه گیری عبارت بود از: پرسش نامه ادراک سالخوردگی (APQ) و پرسش نامه 28 سوالی سلامت عمومی گلدبرگ.
یافته ها در این مطالعه 300 سالمند موردبررسی قرار گرفتند. همبستگی مثبت معناداری میان اکثر مولفه های ادراک سالخوردگی، یعنی خط زمانی مزمن و دوره ای، برآیندهای مثبت و منفی سالمندی، تظاهرات هیجانی و کنترل مثبت و منفی سالمندی با مولفه های سلامت عمومی سالمندان وجود داشت. تحلیل رگرسیون چندگانه سلسله مراتبی نشان داد که مولفه های ادراک سالمندی یعنی کنترل مثبت، کنترل منفی، برآیندهای منفی و خط زمانی دوره ای 2/31 درصد از واریانس سلامت عمومی سالمندان را تبیین کرده است.
نتیجه گیری ادراک و باورها نسبت به سالخوردگی از تعیین کننده ها و پیش بین های اساسی سلامت عمومی در میان سالمندان است. مدل خودگردانی، چهارچوبی مناسب برای توضیح نقش باورها، ادراک و فهم تجربیات سالخوردگی در زمینه سلامت جسمانی و روانی سالمندان است. توجه به نقش بالقوه ادراک سالمندی و نیز انجام مداخله های شناختی و رفتاری برای تعدیل نگرش ها دربرابر سالمندی با هدف ارتقای سلامت فیزیکی و روانی سالمندان ضروری به نظر می رسد.