چکیده:
انقلاب اسلامی دره مه حوزه ها از جمله در حوزه ارتباطات و وسایل ارتباط جمعی که امروزه از اهمیت فوق العاده ای برخوردارند،به دنبال ارائه نظریه،طرح و مدل های جدید براساس اصول اسلامی و انقلابی بوده و هست.به همین دلیل در قانون اساسی جمهوری اسلامی نیز به حوزه وظایف و کارکردهای رسانه ها و لزوم اسلامی و انقلابی شدن آنها اشاره شده است.در این مقاله با بررسی نارسایی های نظریه های موجود در حوزه وسایل ارتباط جمعی برای تبیین رسانه طراز انقلاب اسلامی و همچنین بایسته های وجود رسانه طراز انقلاب اسلامی،به ضرورت ارائه و تبیین نظریه بومی برای تبیین نظریه رسانه طراز انقلاب اسلامی خواهیم رسید نگارنده بر این باور است که نه تنها نظریه های حوزه ارتباطات برای تبیین رسانه طراز انقلاب اسلامی کامل نیستند؛اقدامات صورت گرفته در ایران نیز تامین کننده این ضرورت نمی باشد و باید نظریه ای بومی و اسلامی بدین منظور ارائه گردد.
Islamic Revolution has planned to theorize and give plans and models in all fields including communications and total communicative instruments that are of extraordinary importance. It, therefor, is the reason why of referring to the field of media and necessity of their becoming Islamic and revolutionary in Constitutional Law. In this paper, the failures of present theories in this field, necessary elements for appropriate media and importance of explaining native theory have been studied. as is viewed by the author, not only present theories of media and communication are not acceptable, but also measures made in Iran do not satisfy the needs either and, consequently, an Islamic and native theory is unavoidable.
خلاصه ماشینی:
ir) صرفنظر از اینکه دکتر خجسته نیز اذعان دارد که پرسشهای بسیاری درباره مبانی و اصول یا بایدها و نبایدها و حتی نامگذاری این دیدگاه وجود دارد، اما مشخص است که ایده مقبول مشروع نیز بر اساس و پایههای معرفتی و مفهومی نظریه هنجاری بنا شده و نمیتواند نظریه دینی برای رسانه اسلامی و یا رسانه طراز انقلاب اسلامی باشد.
(مک لوهان، 1964: 356) 1 درکشورمان نیز بسیاری از صاحبنظران حوزه ارتباطات معتقدند که نظریههای حوزه علوم ارتباطات و وسایل ارتباط جمعی ازجمله نظریههای هنجاری، (که در ایران بیشتر مورد توجه است) نظریههایی هستند که فلسفه حاکم بر آنها به لحاظ روششناسی، معرفتشناسی و هستیشناسی سکولار است؛ یعنی انسانمدار، دنیامدار و سودمداراست؛ (باهنر، 1388: 18) حال آنکه روششناسی، معرفتشناسی و هستیشناسی رسانه دینی و ارزشی و طراز انقلاب اسلامی، با توجه به ماهیت دینی و اسلامی انقلاب اسلامی و دیدگاه رهبران انقلاب اسلامی؛ امام خمینی& و آیتالله خامنهای، محصول تعالیم الهی اسلام بوده، خدامداری و آخرتگرایی ازجمله محورهای اصلی آن بشمار میرود.