چکیده:
اگرچه مهاجرت يکی از پيامدهای خشکسالی قلمداد شده، اما شمار پژوهشهای انجامشده در راستای تبيين اثرات مهاجرتهای ناشی از خشکسالی اندک است. از اينرو، پژوهش حاضر، با بهرهگيری از روش کيفی و دادههای اسنادی مربوط به يکی از روستاهای دهستان خسويه در استان فارس، به بررسی فرآيند مهاجرت ناشی از خشکسالی و عوامل اثرگذار بر آن در سال 1389 میپردازد. يافتهها نشان میدهد که مجموعهای از عوامل طبيعی، اقتصادی و اجتماعی موجب مهاجرت دائمی خانوار میشوند؛ عوامل طبيعی و اقتصادی زمينه مهاجرت موقت را نيز فراهم ميسازند؛ همچنين، تصميمگيری برای مهاجرت بهطور ناگهانی صورت نميگيرد، بلکه برآمده از ناکارآيی ساير گزيدارهاست. سرانجام آنکه عليرغم رويارويی مهاجران با دشواریهای اقتصادی، عاطفی و اجتماعی، مهاجرت همچنان يک راهبرد سودمند قلمداد میشود. بنابراين، توصيه میشود که برنامهريزان به تسهيل فرآيند سازگاری با خشکسالی از طريق آموزش بپردازند و جريان مهاجرتهای روستايی را بهسوی مناطق برخوردار از ظرفيت مناسب برای اشتغالزايی هدايت کنند.
One of the main approaches to sustainable and balanced development is the dependence of rural management on people organizations. Rural Assistance Offices (RAO) are non government organizations established in accordance with a law approved by Iran's Islamic Parliament in 1998. They start their activities from 2003 aiming for sustainable integrated development for rural areas in the country. The statistical population consists of 30 rural assistance officers in Bostan Abad county. They discuss the areas of interest by forming a focus group. The statistical population is engaging actively in the collection and interpretation of data. The study recommends the training of managers with adequate knowledge of rural areas and local organizations، adequate project appraisal before the implementation، selection of strong officers neutral to tribal issues، consideration of people attitudes and satisfaction، necessity of cooperation between officers and other organizations، and delegation of more roles to officers with respect to rural issues.
خلاصه ماشینی:
"از سـوی دیگر، برخی اندیشمندان بر این باورند که خشکسالی حاصـل تغییـر تـدر یجی اقلـیم و محیط زیست اسـت ؛ از ایـن رو، معمـولا تصـمیم گیـری بـرای مهـاجرت بـه مثابـه یـک تصمیم گیری عمدی و اختیاری تلقی می شود که در آن ، فرد یا خانوار مهاجر با محاسـبة هزینه ها و منافع نسبی مهاجرت و همچنـین ، بـا توجـه بـه عـواملی نظیـر ادراکـات یـا ویژگی های شخصیتی ، تصمیم به مهاجرت می گیرد (مانند: ٢٠٠٠ ,Meze-Hausken).
این در حالی است که خشکسالی (۰/۹۹)، بحـران کمـی و کیفـی آب مصـرفی (۰/۸۲)، ناامیدی از بهبود شرایط روستا (۰/۶۹)، جست وجوی فرصت های شغلی جدید (۰/۶۰)، بیکاری (۰/۵۸)، عدم وابستگی درآمدی به کشاورزی (۰/۵۳) و تمایل بـه افـزایش رفـاه خانوار (۰/۵۱) از عوامل مهم اثرگذار بر تصمیم به مهـاجرت دائـم خانوارهـا بـوده انـد .
فرآیندتصمیم گیری برای مهاجرت موقت و دائم ناشی از خشکسالی اتخاذ تصمیم به مهاجرت دائم برای بسیاری از خانوارهای روستایی دشوار بـوده اسـت ، به گونه ای که سه خانوار کشاورز تلاش کرده اند تا با بهره گیری از راهبردهای فنـی نظیـر حفر و کف شکنی چاه آب ، بهبود انتقال آب و کاهش سـطح زیـر کشـت ، بـه مـدیریت مزرعه بپردازند؛ اما این راهبردهـا چنـدان اثـربخش نبـوده و از ایـن رو، آنهـا نـاگزیر از مهاجرت شده اند.
بـه نظـر مـی رسـد کـه سکونت خانوارهای مهاجر در مناطق هم جوار و تناسب نسبی فرهنگی آنهـا بـا شـرایط زندگی در آن شهرستان ها تنش های احتمالی ناشـی از مهـاجرت را کـاهش داده اسـت ؛ همچنین ، مهاجرت برخی ساکنان روستا موجب افزایش فرصت های شغلی بـرای دیگـر روستانشینان شده و روند تخریب منابع را کند کرده است ."