چکیده:
قشربندی اجتماعی در جزیره العرب قبل از اسلام، متاثر از نظام قبیله ای و سنت های حاکم بر آن، سلسله مراتبی پلکانی داشت. این قشربندی در مناطق شمالی و جنوبی، با توجه به توسعه سازمان اجتماعی و همچنین رشد سیاسی و اقتصادی این مناطق، تفاوت هایی با قشربندی منطقه حجاز یافت. این مقاله می کوشد با رویکردی توصیفی ـ تبیینی و با بهره گیری از منابع مربوط به دوره جاهلیت، تاریخ های عمومی، تاریخ های محلی، کتب رجالی و جغرافیایی این تفاوت را بررسی کند. بر اساس این پژوهش، توسعه نظام قبیله ای و سیاسی مناطق شمالی و جنوبی و رشد اقتصادی آن ها، بر نحوه توزیع ثروت، قدرت و منزلت موثر بوده و سبب شده است که اقشار اجتماعی این مناطق در لایه های بالایی و میانی، متفاوت از قشربندی اجتماعی در منطقه حجاز باشد.
خلاصه ماشینی:
"قشر اجتماعی در بردارنده مجموعه ای از افراد است که در فراینـد قشـربندی در یـک سطح جای دارند و به یک رده اجتماعی با پایگاه یک سان تعلق دارنـد٤ و از لحـاظ نقـش اجتماعی و مشاغل اقتصادی به انجام فعالیتی خاص دست میزنند؛ و از آن جا که سازمان اجتماعی و وضعیت معیشتی مردم در منطقه حجاز سبب شده بود که لایه های بالا و میانی جامعه نقش ها و مشاغل متعدد و بعضا متفاوتی با مناطق شمالی و جنـوبی داشـته باشـند، نمیتوان این عنوان را به شکل مساوی برای برخی از اقشار موجود در منـاطق شـمالی و جنوبی و منطقه حجاز به کار برد.
بررسی سازمان اجتماعی در جزیرة العرب قبل از اسلام ، نشان میدهد که در تمام مناطق جزیرة العرب ، نظام قومی ـ قبیله ای حاکم بوده است ؛ اما در برخی از این منـاطق ، متناسـب بـا شـرایط اقلیمـی آن منطقه ، توسعه قبایلی، یعنی اتحاد قبایل و شکل گیری نظامی قبیله ای ـ عشیره ای، صورت گرفته بود.
در منطقه حجاز گر چه اشراف و بزرگان ، نبض اقتصاد جامعه را در دسـت داشـتند، بـا توجه به نقش محوری آنان در اداره امور، در عرصـه سیاسـی از قـدرت و نفـوذ بیشـتری برخوردار بودند؛ زیرا در این منطقه قدرت بازدارنده قوی، همانند مناطق شـمالی و جنـوبی (قدرت شاه و درباریان ) وجود نداشت ، و اشراف و بزرگان با در دست گـرفتن ارکـان مهـم قبیله ، شرایط مناسب برای رشد و نفوذ پیدا کرده بودند."