چکیده:
فارغ از اختلاف نظری که فقیهان در موضوع قذف داشته و مشهور ایشان قذف را به «نسبت دادن زنا یا لواط» به دیگری تعریف کرده اند و بعضی انتساب به «سحق» را هم داخل در تعریف قذف دانسته اند، اکثر فقه پژوهان تحقق آن را تفوه به هر کلام و سخنی دانسته اند که حاکی از نسبت فوق باشد. مطابق این تعریف «تفوه» و «تکلم» در تکون جرم قذف نقشی اساسی ایفا می کند. گویی رکن مادی این جرم «انتساب ویژه کلامی و گفتاری» است. از این رو فقه پژوهان، این جرم را از جهت اثبات با بینه (=شهادت) در مقابل برخی دیگر از جرایم که قائم به مبصرات هستند قائم به «سمع» و «استماع» دانسته اند. این نوشتار با بررسی این مساله و با ملاحظه واقعیات دنیای معاصر که اشکال ارتباطی نیز صوری نو به خود گرفته اند معتقد است: مواردی مثل کتابت در عالم تکوین (نوشته بر کاغذ)، ثبت در فضای مجازی (تایپ)، کاریکاتور، فتوشاپ و ... یا استفاده از هر طریق دیگر که در آن «انتساب به زنا و یا لواط» محرز بوده و دلالت آن امر بر این نسبت، عرفی باشد برای تحقق عنوان مجرمانه قذف کفایت میکند اگر چه سخن و یا گفتاری در میان نباشد. ظاهرا نویسندگان در ارائه مختار خود متفرد بوده و این نظر در تحقیقات دیگران مسبوق به سابقه نمی باشد. این مقاله در راستای مدلل نمودن این نظریه بسط و سامان یافته است.
Aside from theoretical difference which provided on Ghazf and imposed it to women، some considered it aattributed to adultery or sodomy. And some jurists referred Sahgh attribution to a sort of Ghazf. According to this definition، Tafveh and speech play fundamental roles in the formation of Ghazf. It seems that material dimension of this crime is attributing to speech. Hence researchers regarded this rime for proving testimony against other crimes. This article with reviewing this issue and considering realities presents the realities of the contemporary world where new forms of communication are faced in the world of creation (written on paper)، registration in the virtual space (typing)، cartoons، Photoshop، and so on or using any other ways of assignment of adultery or sodomy. For accusing the criminal law، it is sufficient to fulfill the word or speech. Apparently، the authors provide a single legitimacy and this opinion is not a precedent in other studies.
خلاصه ماشینی:
"شاید چنین اشکال شود که برخی مصادیق غیرکلامی همچون نوشتن و نیز ایما و اشاره در زمان صدور روایات نیز وجود داشته اند لیکن دلایلی دال بر قذف بودن انتساب از طریق نوشتن یا ایما و اشاره در روایات وجود ندارد؛ در پاسخ باید گفت : اولا، نگارندگان اگرچه اطلاق انتساب را از ادله استظهار نموده اند لیکن برخی موارد غیرکلامی از جمله انتساب از طریق ایما و اشاره نمیتواند منجر به اثبات حد قذف شود، بلکه صدق قذف بر هر یک از مصادیق قذف غیرکلامی نیاز به تحقق شروطی دارد که در ادامه خواهد آمد؛ ثانیا، هر چند افراد با سواد در زمان متقدم نیز وجود داشته اند، اما نکته مهم قابل ذکر این است که انتساب نمودن جرائم جنسی و حتی انعقاد عقود، بوسیله نوشتن در دوران متقدم عرفیت نداشته ، لذا مرحوم بهجت (ره ) در علت قذف بودن نسبت زنا و لواط از طریق نوشتن در دوران کنونی بیان داشته اند: زیرا امروزه کتابت عرفیت دارد(بهجت ، ١٤٢٨، ٤، ٤٦١).
در نقد مدعای مذکور باید گفت : این دلیل برای رد قول غیرمشهور (که قذف شامل مطلق انتساب است ) کافی در میان مصادیق مشارالیه ، انتساب از طریق نوشتن و یا تایپ کردن ، بارزترین مصداق قذف غیرکلامی است ، چرا که این نوع از منتسب نمودن ، قطعا صراحت لازم را در انتساب فحشا دارد؛ به عنوان مثال اگر در فضای مجازی و یا در قالب پیامک ، جمله فلانی زانی یا اهل لواط است را تایپ کنند معنایی غیر از نسبت ناروا از آن متصور نیست ؛ به عبارتی دیگر جمله نگاشته شده یا تایپ شده مذکور، قابل تفسیر به معنای دیگری نیست ، بنابراین وقتی در صراحتش شکی نبوده در قذف بودن آن نیز تردیدی روا نیست ."