چکیده:
زمینه و هدف: پیشگیری بین نهادی که مشارکت پلیس و خانواده یکی از نمونه های آن است، از اثربخش ترین راهبردهای پیشگیری از بزهکاری است که در جامعه ما کمتر مورد توجه و استفاده قرار می گیرد. هدف این تحقیق، میزان تاثیر مشارکت پلیس با خانواده ها در زمینه پیشگیری از بزهکاری نوجوانان است.
روش: این تحقیق از نظر نوع، توصیفی- پیمایشی، از نظر هدف، کاربردی و از نظر روش، کمی است. جامعه آماری، کلیه کارکنان دوایر مشاوره کلانتری های فاتب به استعداد 250 هستند و نمونه به صورت تمام شمار انتخاب شده است. اطلاعات تحقیق به صورت کتابخانه ای و اسنادی و داده ها توسط پرسشنامه محقق ساخته از نوع طیف لیکرت 5 گزینه ای که تایید روایی و پایایی آن صورت گرفته جمع آوری شده است.
یافته ها: در بین چهار مولفه آموزش و آگاه سازی، آموزش آسیب ها و تهدیدات، بالاترین میانگین پاسخ دهندگان و آموزش پیشگیری از بزه دیدگی، کمترین میانگین جواب ها را داشته اند. میانگین پاسخ به مولفه همایش علمی، به مراتب بالاتر از همایش تعاملی تشخیص داده شد و میانگین پاسخ های داده شده به مولفه مشاوره در محلات توسط پلیس با مولفه مشاوره در کلانتری ها بسیار متفاوت برآورد شد.
نتیجه گیری: ارائه آموزش عمومی به خانواده ها از سوی پلیس در خصوص آسیب و تهدیدهای پیرامون نوجوانان و آموزش والدین و برپایی نشست علمی با خانواده ها و همچنین راه اندازی دفاتر مشاوره در محلات برای خانواده ها، مهم ترین محورهای تعامل بین دو نهاد مورد بحث که از اثربخشی بالایی در پیشگیری از بزهکاری برخوردارند، تشخیص داده شدند
خلاصه ماشینی:
"جدول ٥: توصیف میانگین و انحراف استاندارد سؤالات مربوط به فرضیه سوم انحراف استاندارد میانگین شاخص مربوطه انحراف استاندارد میانگین مؤلفه ها ابعاد 1/1032 3/43 مشاوره به والدین نوجوان بزه دیده 0/86982 3/41 از طریق دوایر مشاوره 0/997 3/69 مشاوره به والدین نوجوان بزه کار کلانتریها 0/950 3/45 مشاوره به خانواده های آسیب پذیر و آسیب زا 1/01062 3/97 برپایی دوایر مشاوره در 0/729 3/96 مشاوره بنا به تقاضای مراجعان محلات به منظور رتبه بندی ابعاد و مؤلفه های پژوهش ، از آزمون فریدمن استفاده شد و در نتیجۀ آن مشخص شد که در بین ابعاد تحقیق ، اولویت اول تأثیرگذاری بر پیشگیری از بزهکاری نوجوانان ، مربوط به آموزش همگانی، بعد از آن ، اولویت دوم مربوط به برپایی همایش های محلی و بالاخره اولویت سوم ، متعلق به ارائه مشاوره بوده است .
حتی این موضوع در مورد افراد معلول نیز مصداق دارد؛ به گونه ای که رضاپورلاکانی در تحقیقات خود به این نتیجه رسید که ارائه آموزش به دختران نابینای دبیرستانی جهت ارتقای سطح آگاهی و نگرش آن ها، تأثیر مثبت دارد(رضاپورلاکانی، ١٣٨١، ص ١١٣) و درنهایت ، ادامه این روند باعث تغییر فرهنگ جامعه شده ، به گونه ای که همکاری پلیس و خانواده تبدیل به یک فرهنگ شده و سبب کاهش میزان بزهکاری نوجوانان میشود و این با نتیجۀ تحقیق منافی که دریافته بود آموزش همگانی بیشترین تأثیر را بر ارتقای فرهنگ جامعه دارد (منافی، ١٣٩٣، ص ١١٠) متناسب است ."