چکیده:
موضوع ریشهکنی فقر در دهههای اخیر بهنحو فزایندهای مورد توجه قرار گرفته است. بدیهی است تحقق اهداف فقرزدایی مستلزم شناخت اصولی عوامل زمینهساز این پدیده میباشد. این در حالی است که در خصوص علل بروز این پدیده پیچیده و چندبعدی اتفاقنظر چندانی وجود ندارد. علاوه بر آن، آنچه در مطالعات فقر بهخصوص فقر روستایی نادیده انگاشته میشود این است که این پدیده حاصل مجموعهای از شرایط علّی مختلف و در هم تنیده است. بههمین دلیل در این پژوهش با بهرهگیری از روش تحلیل مقایسهای کیفی مجموعه فازی، نسبت به بررسی علل بنیادین فقر روستایی اقدام شد. دادههای مورد نیاز این پژوهش پیمایشی از طریق روش نمونهگیری تصادفی ساده از میان خانوارهای روستایی شهرستانهای داراب و رستم گردآوری شد. در این راستا نسبت به انجام مصاحبه حضوری و تکمیل 211 پرسشنامه در سالهای 1393 و 1394 اقدام گردید. تحلیل تجربی یافتههای حاصل از انجام مطالعات مقدماتی و تکرارشده در استان فارس نشان داد که برای شناسایی علل فقر روستایی، دو مسیر علّی پیچیده از بیشترین ثبات و پوشش برخوردارند. اولین مسیر علّی نشان میدهد که مجموعهای از سازههای انسانی، اجتماعی، اقتصادی، فیزیکی و زیستمحیطی به افزایش فقر روستایی منجر میشوند. این در حالیاست که بر مبنای مسیر علّی دوم، سازههایی همچون میزان منابع انسانی، اقتصادی، فیزیکی، زیستمحیطی و نیز میزان رضایتمندی از زندگی زمینه افزایش فقر روستایی را فراهم میکنند. بر مبنای یافتههای پژوهش، توصیههایی برای ریشهکنی فقر روستایی ارائه شد.
The notion of poverty alleviation has become increasingly popular in recent decades. Exploring this issue depends on deep understanding of the causes of rural poverty. However، there is no consensus about root causes of this complicated and multi-dimensional phenomenon. A commonly neglected feature of poverty especially in rural poverty is that this concept relates to more than one set of overall accepted rules. This paper analyzes the roots of rural poverty using the Fuzzy-set Qualitative Comparative Analysis (FsQCA) to cover all the relevant sets of conditions. A simple random sampling technique was used to collect data from a representative sample of rural residents of Darab and Rostam counties، Fars province. A total of 211 farm families were interviewed using a questionnaire in 2014 to 2015. An empirical analysis of two primary and reduplicative study in Fars province indicated that two complex paths have higher coverage and consistency. The first pathway showed that a set of human، social، economic، physical and environmental factors were associated with rural poverty. Meanwhile، the second path revealed that human، economic، physical، environmental and life satisfaction factors were identifiers for the paths leading to rural poverty. Recommendations and implications are offered to alleviate rural poverty.
خلاصه ماشینی:
"(51 یافته های حاصل از مطالعات پیشین نشانگر آن است که عواملی همچون شوکها و تخریب های زیست محیطی ، بیکاری ساختاری (به دلیل کمبود مهارت یا تحصیلات، مشکلات جسمانی و محدودیت جغرافیایی )، کاهش امنیت و سلامت ، تغییر در ساختار خانواده، منابع انسانی خانوار (تعداد افراد بزرگسال و ترکیب جنسیتی آنها، تعداد اعضای کارکن خانوار و میزان تحصیلات بزرگسالان خانوار)، میزان اموال و دارایی های تحت تملک (اراضی زراعی و باغی و ماشین آلات کشاورزی)، میزان دسترسی به خدمات اجتماعی (خدمات درمانی و عضویت در تعاونی )، میزان دسترسی به تسهیلات و اعتبارات، محل سکونت (فاصله روستا تا مرکز شهرستان و سطح توسعه یافتگی روستا)، ماهیت اشتغال اعضای خانوار (پارهوقت یا تماموقت ، بخش کشاورزی یا غیرکشاورزی) و میزان سرمایه اجتماعی را می توان در زمره تعیین کنندههای بنیادین فقر روستایی محسوب نمود (افتخاری و کرمی ، ١٣٩٣، ١؛ افتخاری و همکاران، ١٣٩١، ١٧٩؛ طالب و همکاران، ١٣٩٠، ١٤٣؛ عربمازار و حسینی نژاد، ١٣٨٣، ٦٧؛ غفاری و حق پرست ، ١٣٨٣، ٣٢؛ محمدزاده و همکاران، ١٣٩١،١؛ محمدییگانه و همکاران، ١٣٩٣، ٨٣؛ همزهای و همکاران، ١٣٩١، ٢١١؛ ;١ ,٢٠٠٠ ,Baulch and Hoddinott Bryceson, 1996, 97; Cavendish, 2000, 1991-1994; Chambers et al."