چکیده:
تفاوت در کاربرد صنایع بدیعی در دور ه های مختلف شعر فارسی یکی از موضوعاتی است که کمتر بدان
توجه گردیده است؛ بررسی سبک های شعر فارسی نشان می دهد که در برخی از این دوره ها بسامد و کاربرد برخی صنایع ادبی بیش از سایر صنایع بوده است. به عنوان مثال در اشعار دورة خراسانی کمتر نمونه ای برای ایهام دیده می شود؛ حال آنکه کاربرد این صنعت در سبک عراقی تبدیل به یکی از شاخص ههای سبکی دورة مذکور گردیده است. برای یافتن پاسخ این مسئله باید از رویکردهای جامعه شناسانه یاری جست. در مقالة حاضر نویسندگان با استفاده از نظریة ساختارگرایی تکوینی لوسین گلدمن که می کوشد ارتباط میان ساختارهای ادبی و جهان نگری پدیدآورندگان آن را کشف نماید، کوشیده اند تا پاسخی برای مسئلة مذکور ارائه دهند . بررسی جامعه شناسانة شعر چند تن از شاعران دورة عراقی چون مولوی، عطار، عراقی و ... که می توان آنها را اصلی ترین شاعران سبک عراقی دانست، گویای آن است که اولا، جهان بینی متاثر از افکار درون گرایانه در این دوره که به اقتضای فضای سیاسی، اجتماعی و فرهنگی حاکم بر جامعه بوده، اصلی ترین دلیل برتری کمی کاربرد صنای ع معنوی نسبت به صنایع لفظی بوده است. ثانیا، جهان بینی صوفیانه و مفهوم گرایانة این شاعران، سبب بی توجهی هرچه بیشتر آنها به صنایع بدیعی ،
حتی در مقایسه با شاعران دورة خراسانی چون عنصری و فرخی گردیده است.
خلاصه ماشینی:
"هرگـز نمیـرد آنکـه دلــش زنـده شـد بـه عشــق ثـبـت اسـت بـر جـریـــده ی عــالـــم دوام مـــا (ح : ٣/١١) در این جهان بینی هر چه هست معشوق است و عاشق سرمست از می عشق به هر طرف که می نگرد عکس روی دوست را می بیند: مــن مسـت مــی عشـقم هشیــار نخواهــم شــد وز خـواب خوش مـستی هشیـار نـخواهـم شــد (عراقی : ٢٢٧٦) چنـان بنشسـت نقــش دوسـت در آینـه چشـمم که چشمم عکس روی دوست می بیند زهر سـویی (ع : ٤٤٦٠) عاشق نمی تواند و نباید برای خود در مقابل معشوق وجودی قائـل شـود و در راه وصال محبوب ازلی و ابدی هر چه در سر راه باشد مانع و حجابی بـیش نیسـت کـه بایـد از میان برداشته شود، حتی وجود خـود عاشـق نیـز مسـتثنی نمـی شـود؛ در ایـن راه بـی پایـان و بی کران باید انانیت وجود عاشق در اویی او محو شود و به اصطلاح به مرحله فنا برسد: تـــو کـــه یـی در راه عشــقـش قــطــره ای غــــرقــــه در دریـــــای بـــی پـــایـــان او (عطار:٧/٦٨٧) گــر بــدیـن دریــا فــروخــواهــی شـــدن نــیــست هـــرگـــز روی بــیـرون آمــدن (عط : ٢/٦٦٢) ٢."