چکیده:
مطالعه و توجه به اندیشه ی سیاسی آیت الله خامنه ای در سطح ایران و بلکه جهان رو به آ(ی٣ت لله تا خ٠ام٠ن١ه ا)ی فزونی است . این مساله نه فقط به دلیل عهده داری ولایت و زعامت ، بلکه به جایگاه علمی و مبانی اندیشه ای نوین ایشان در مسائل سیاسی و مدیریت کلان جامعه ی اسلامی نیز مرتبط است . در این مقاله با استفاده از مبادی هستی شناسانه و انسان شناسانه ی آیت الله خامنه ای و برمبنای کاوشی روشمند و بهره گیری از چارچوب نظری سیستمی ، به بررسی رابطه ی دوگانه ی "جمهوریت و ولایت " در نظام دانایی آیت الله خامنه ای پرداخته ایم . فرضیه ی اصلی مقاله این است که در اندیشه ی سیاسی ایشان ، ضمن مشروع دانسته شدن اطلاق ولایت ، جمهوریت و آرای مردم نیز در ساختار نظام سیاسی اسلام نقش مهم و خاص خود را دار هستند که این مهم ، حقوق و تکالیف متقابلی را برای ولیّ و جمهور مردم رقم می زند.
خلاصه ماشینی:
"در تاریخ اندیشه ی سیاسی اسلام و غرب - از یونان باستان تا دوره ی میانه ، مدرن و پسامدرن و از دوره ی شکل گیری مدینه ی پیامبر(ص ) تا امروز - که می نگریم و در تفکر سیاسی غور می کنیم ، از جمله مفاهیم مهم و اساسی در تفکر اندیشمندان سیاسی ، مفاهیمی دوگانه مثل "جمهوریت و ولایت " و "حقوق مردم و حاکمیت الهی " بوده است ؛ پس باید دید نسبت این مفاهیم دوگانه با هم چیست ؟ رعیت چگونه می توانند آزاد بوده یا دارای حق انتخاب شوند؟ ولایت امر چگونه با جمهوریت و اراده ی توده ها قابل جمع است ؟ آیا از باب حکم ثانوی است یا حکم اولی ؟ آیا مردم نقشی در مشروعیت بخشی به حکومت ولایی دارند یا صرفا قبول آن ها موجب نفوذ حکم ولی امر است ؟ نقش و جایگاه نظرات کارشناسی و حضور نخبگان در نظام ولایت مطلقه ی فقیه چیست ؟ قداست منصب الهی ولایت از کجا تأمین می شود و این قداست چگونه با نظارت و مردم سالاری قابل جمع است ؟ چنان چه ملاحظه می شود این سوالات و مانند آن ، چالش های فکری دهه های اخیر در سال چهارم کشور ما بوده و هرکسی به فراخور نظام معنایی اش ، پاسخی بدان داده است ."