چکیده:
اعتماد اصلی ترین جزء سرمایه اجتماعی یک نظام سیاسی به شمار می رود. برقراری فضای اعتماد میان دولت و ملت موجب تعامل بیشتر و بهتر آنها و افزایش مشارکت سیاسی مردم و کارآیی نهادهای سیاسی می گردد و در مقابل کاهش آن موجب عدم حمایت و پشتیبانی مردم از مسئولان، عدم رعایت قوانین و مقررات (مگر به اجبار) عدم حمایت از برنامه های دولت، کاهش مشارکت سیاسی، سرایت بی اعتمادی به نهادها و سازمان های دولتی و در موارد خیلی حاد موجب بحران مشروعیت می گردد. به نظر می رسد ریشه ها و زمینه های بی اعتمادی سیاسی در جامعه ایرانی در دوره پهلوی از یک سو به فرهنگ سیاسی و از سوی دیگر به نحوه عملکرد و برون داد نهادهای سیاسی مرتبط است. بنابراین برای بررسی این ریشه ها و زمینه ها از دو دسته تئوری می توان بهره گرفت؛ تئوری های فرهنگی و تئوری های نهادی. بر این اساس وجود فرهنگ سیاسی تبعی و جایگاه ایدئولوژوی شیعی نزد جامعه ایرانی و مبارزه رژیم پهلوی با این ایدئولوژی در قالب ایدئولوژی باستان گرای و مدرنیسم افراطی پهلوی در حوزه فرهنگ سیاسی زمینه بی اعتمادی سیاسی را فراهم ساخته است. در بخش ساختاری و عملکرد سیستم حکومتی، وجود ساختار استبدادی که در قالب شخصی بودن تصمیم ها، مقرب سالاری، نظامی گری و ایجاد فضای ترس و فقدان مشارکت دموکراتیک نمود پیدا می کرد، حضور و سلطه بیگانگان بر حکومت و ارتباط نخبگان حکومتی با آنها در دوره پهلوی، فساد اقتصادی دربار، نوسازی و همه کاره بودن دولت و حرکت نظام سیاسی به سوی یک حکومت توتالیتر نیز زمینه را برای ایجاد و تقویت بی اعتمادی سیاسی فراهم نمود.
Trust is one of the main components of social capital is a political system. Establishing an atmosphere of trust between government and citizens interact with their better efficiency and increased political participation & performance of political institutions. In contrast، the loss of confidence led to a lack of support from the public authorities، non-compliance with laws and regulations (unless forced)، not to support government programs، reduce political participation، spreading distrust of government institutions and in severe cases legitimacy crisis. Seems Origins and background of political political mistrust in Iranian society in the course of Pahlavi is connected to one side of the political culture and on the other hand to how political institutions function and output. Therefore، to investigate the origins and backgrounds of the two theories can be used ؛ Cultural theories & Institutional theories. Accordingly، consequential political culture، position of the Shia Ideology near of the Iranian community، regime’s fight with the ideology in ancient and modern extremist ideology has provided the field of political distrust. The structure and function system of government، authoritarian structure in the form of a personal decision، adducentarchy، militarism and a climate of fear and lack of democratic participation can be found. The presence of foreign domination and rule، relationship of governing elite with them at Pahlavi era، economic corruption of court، state modernization and versatility، political move towards a totalitarian state also provided the groundwork for the establishment and strengthening of political distrust.
خلاصه ماشینی:
به نظر می رسد ریشه ها و زمینه های بی اعتمادی سیاسی در جامعه ایرانی در دوره پهلوی از یک سو ب-ه فرهن-گ سیاس-ی و از س-وی دیگ-ر ب-ه نح-وه عملکرد و برون داد نهادهای سیاسی مرتبط است .
در بخش ساختاری و عملک-رد سیستم حکومتی ، وجود ساختار استبدادی که در قالب شخصی بودن تصمیم ها، مقرب سالاری، نظامی گری و ایجاد فضای ترس و فقدان مشارکت دموکراتیک نمود پی-دا م-ی ک-رد، حض-ور و سلط ه بیگانگان بر حکومت و ارتباط نخبگان حکومتی با آنها در دوره پهلوی، فس-اد اقتص-ادی دربار، نوسازی و همه کاره بودن دولت و حرکت نظام سیاسی به سوی ی-ک حکوم-ت توت-الیتر نیز زمینه را برای ایجاد و تقویت بی اعتمادی سیاسی فراهم نمود.
)ملک-ان ،١٥٤:١٣٧٦( از سوی دیگر وجود فضای اعتماد به طور عمده در کشور بستر مناسب ب-رای حرک-ت ب-ه سوی تعالی و پیشرفت را فراهم خواهد ساخت زیرا دولت به تنهایی قادر نخواهد ب-ود مسیر پیشرفت را طی نماید و حضور مردم در عرصه سیاسی و اجتماعی سیاس-ت ه-ا از مؤلفه های اساسی پیشرفت به شمار می رود.
بن-ابراین در ای-ن مقال-ه نگارن-ده ای-ن فرضیه را به آزمون خواهد گذاشت که ریشه ه-ا و زمین-ه ه-ای ب-ی اعتم-ادی سیاس-ی در جامعه ایرانی در دوره پهلوی از یک سو به فرهنگ سیاسی و از سوی دیگ-ر ب-ه نح-وه عملکرد و برون داد نهادهای سیاسی مرتبط است .
این در حالی است که بر اساس ایدئولوژی شیعی به عنوان یک-ی از پای-ه ه-ای فرهن-گ سیاسی ایرانیان ، ظلم ستیزی یکی از ویژگی های فرهنگ سیاسی جامعه ایرانی ب-ه ش-مار می رود.