چکیده:
علم پیشین به افعال اختیاری دیگران، برای انسان ذاتا ممتنع است؛ در حالیکه برای خداوند، ثابت و قطعی است. این مطلب به روشنی تباین علم الهی با علوم بشری را به تصویر میکشد. همین تباین، پایة عجز بشر از شناخت علم خداوند با ابزارهای مخلوقی، و لزوم اکتفا به تنزیه در مورد آن است. امّا تنزیه محض، از سوی صدرائیان مورد ایرادات و اشکالاتی قرار گرفته، و خلاف ادلّة عقلی پنداشته شده است. در این مقاله، ابتدا به صورت مختصر، مبنای خداشناسی تنزیهی تبیین میگردد و سپس به اشکالات وارد بر آن پرداخته میشود. در نهایت نیز مویّداتی بر بحث تنزیه، از روایات شریف بیان خواهد شد. باید توجه داشت که آگاهی ازلی خداوند از افعال اختیاری انسان، نه تنها پایه و اساس بحث حاضر است، بلکه در پاسخگویی به اشکالات نیز، نقشی اساسی ایفا میکند؛ لذاست که این مهم، در جایجای مقالة حاضر، مورد اشاره و استناد قرار خواهد گرفت.
خلاصه ماشینی:
com مقدمه در مقالۀ «علم پیشین الهی و اختیار انسان » (مجلۀ سفینه ، شمارة ٥١)، قدرت پیش بینی بشر مورد بررسی قرار گرفت و این نتیجه به دست آمد که علم به فعل اختیاری آیندة دیگران ، برای انسان ذاتا محال و ممتنع است .
این جاست که به حکم عقل ، علم خداوند، در ذات و گوهر خویش متباین با علوم بشری است ؛ چه اینکه اگر کوچک ترین سنخیتی بین این دو وجود داشت ، قطعا علم الهی نیز محکوم به همان نقص ذاتی علوم بشری بود و هرگز نمیتوانست آگاهی ازلی از فعل اختیاری بندگان را برای خداوند ثابت کند.
» 1 خداوند متعال را چگونه ، و از چه چیزی باید تنزیه کرد؟ هنگامی که تباین را علاوه بر کمال علم ، در ذات و سایر کمالات الهی نیز ساری و جاری بدانیم ، این قانون کلی حاصل میشود که «هر آن چه در مخلوق هست ، در خالق یافت نمیشود و هر آن چه در مصنوع ممکن است ، در صانعش ممتنع است ».
اما اگر مقصود از تعطیل ، تعطیل معرفت به معنای عام آن باشد، چنین چیزی لازمۀ تنزیه نیست ؛ زیرا هرچند مخلوق نمیتواند با تلاش خود و با قوای ادراکی خویش ، خالق را بشناسد، اما راه اعطای معرفت از سوی خداوند متعال و «معرفة الله بالله » باز است و همۀ انسان ها نیز فطرتا و به معرفی خداوند، خداشناس اند.