چکیده:
یکی از بحثبرانگیزترین بخشهای مثنوی که همواره دیدگاههای متفاوتی در تاویل و تفسیر آن مطرح شده است، ابیات نخستین دفتر دوم آن است. در این ابیات، مولوی بهصورت ضمنی و غیرصریح، درباره علت ایجاد وقفه در سیر سرودن مثنوی سخن میگوید؛ البته شارحان مثنوی نیز در تفسیر و شرح این ابیات و توجیه این تاخیر، مطالب گوناگون و مختلفی بیانکردهاند. در این پژوهش، با نگاهی متفاوت و با اندکی تامل در مفاهیم دیباچههای منثور مثنوی و مقایسة آن با مضامین ابیات پایانی دفتر اول، نخستین ابیات پیشگفتار دفتر دوم، و ابیات آغازین دفتر سوم، مطالب جدیدی دربارة سبب تاخیر در سرودن این دفاتر به دست دادهمیشود. براساس نتایج این تحقیق و نشانههایی که در ویژگیهای ظاهر و غیرظاهر کلام در ابیات پایانی دفتر اول و در دیباچه و پیشگفتار آغاز دفتر دوم دیدهمیشود، این تاخیر از سویی متاثر از احوال متکلم است و از سوی دیگر، احوال مخاطبان و شرایط بافتموقعیتی عامل آن بهشمارمیآید. با توجه به اینکه نتایج این پژوهش براساس روش تفسیر متن به خود آن متن بنا نهاده شدهاست، مطالب آن در توجیه فترت بین دو دفتر نخستین این منظومه و تاخیر در آغاز دفتر سوم به صواب نزدیکتر و با افکار مولوی منطبقتر است.
خلاصه ماشینی:
"چون ز دریا سوی ساحل بازگشت چنگ شعر مثنوی باسازگشت (همان : ٣- ٥) گرچه در این ابیات به ظاهر، نبودن یار خاص مولوی یعنی حسام الدین دلیل تأخیر در این درپاشی حقایق به مخاطبان است ، دقت در آخرین ابیات دفتر اول نشان میدهد که سخنی که باید پاکی و معنویت آسمانی داشته باشد، خاکی و زمینی و تیره شده است و باید سر چاه و منشأ جوشش آن را مسدود کرد: سخت خاکآلود میآید سخن آب تیره شد سر چه بند کن (همان /٤٠٠٧/١) ٢٨٨ / فصلنامۀ ادبیات عرفانی و اسطوره شناختی ـــــــــــــــــــــــــــــــــــ محبوبه همتیان وی علت این رویداد ناخوش را در چند بیت پیش تر این چنین بیان میکند: ای دریغا لقمه ای دو خورده شد جوشش فکرت از آن افسرده شد (مولوی بلخی ٣٩٩٦/١/١٣٧٣) شاید «لقمه ای دو» که خوردنش مانع الهام معارف به قلب متکلم شده است ، اشاره ای باشد به افکاری که به ذهن مولوی خطور کرده است ؛ افکاری که چندان با اقتضای موضوع مورد بحث در ابیات پیشین در این دفتر تناسب ندارد؛ یا مطالعۀ کتاب یا آشنایی با دیدگاه ها و افکاری ناهماهنگ با معارف الهی خاطر وی را مشوش ساخته است و مانع از جوشش الهامات الهی در قلب و ذهن او شده است ؛ علاوه بر این ، احتمالا تغییر حال در مخاطبان و نامناسب شدن شرایط آن ها و همچنین نامساعد شدن شرایط بافت موقعیتی نیز راه را بر بیان سخنان حکمت آمیز مسدود کرده است و از این پس ، مجموعۀ اقتضائات احوال تمامی عوامل ارتباط مناسب با بیان مفاهیم بلند حکمی نیست ."