چکیده:
کتاب بدون تردید، دیرینهترین رسانه و شکل فناوری ارتباطات است.تحلیل روند شکلگیری و توسعه رسانهها حاکی از آن است که فناوریهای جدید، موجب از بین رفتن کتاب (رسانه سنتی) نشده، بلکه به توسعه آن نیز کمک کردهاند.درعصر حاضر، رسانههایی همچون تلویزیون به جزئی جداییناپذیر از زندگی افراد مبدل شدهاند و تاثیر زیادی در شکلگیری باورها و نگرشهای مخاطبان خود در زمینه اشاعه فرهنگ مطالعه و کتابخوانی دارند.این مقاله که به بررسی نقش تلویزیون درترویج مطالعه و کتابخوانی در ایران میپردازد، با رویکرد کیفی انجام شده است و گردآوری دادهها با استفاده از نمونهگیری هدفمند و از طریق مصاحبه عمیق با 15نفر از خبرگان عرصه فرهنگ و رسانه صورت گرفته است. مقولههای اصلی نیزپس از تکمیل فرایندکدگذاریاستخراج شدهاند. صاحبنظران معتقدند، کشور ما از نظر میزان مطالعه در سطح مطلوبی قرار ندارد و هنوز تعریف دقیقی از مطالعه در کشور صورت نگرفته است، اما تلویزیون با توجه به گستردگی و عمومیت مخاطبانش میتواند در تحقق کتابخوانی نقش مهمی را ایفا کند و لازمه این امر، ایجاد پیوند قوی و تعامل متولیان ترویج کتابخوانی با رسانه تلویزیون به منظور بهره برداری از امکانات موجود برای ارتقای مطالعه و کتابخوانی است.
خلاصه ماشینی:
"یکی از مصاحبه شوندگان معتقد است : «البته پاسخ دقیق به این سؤال نیازمنـد پیمـایش در سطح ملی است ؛ اما آنچه اجمالا به نظر می رسد، کـارکرد رسـانه از ایـن منظـر اسـت ؛ اینکه رقابت شبکه های تلویزیونی برای اختصاص بیشتر وقت مخاطب برای دیـدن خـود، و عدم ایفای نقش به منزله محرک حضور در عرصه هـای اجتمـاعی و فعالیـت هـایی نظیـر مطالعه کار درستی است یا نه و اینکه هر شبکه تلاش کند مخاطبان خود را تنهـا بـه خـود متکی کند، چقدر با نیازهای واقعی انسان سازگار است ، جای تأمل دارد».
باید بر این نکته پای فشـرد کـه بـا توجـه بـه درهم تنیدگی آثار و تعاملات میان فرهنـگ ، سیاسـت ، اقتصـاد در دنیـای چنـدرسـانه ای امروز، مشکل ترویج کتابخوانی منحصر به ناآشنایی خانواده ها یا آموزگـاران و مربیـان و حتی کتابداران با شیوه ها و شگردهای کتابخوان کردن بچه ها نیست ؛ بلکه ناشی از نبـود سیاست های کلان مدون و راهبردی علمی توسعه فرهنگی است ؛ حتی پـس از انقـلاب تاریخی ١٣٥٧ که می توانست و باید به تحولی بزرگ در همه عرصه ها و بویژه پیشبرد و توسعه فرهنگ بینجامد (پدرام نیا و اقبال زاده ، ١٣٨٦ ، ص ١٣)، متأسفانه کمرنـگ بـودن سیاست همگرایی بین دستگاه های متولی امر کتاب ، برنامه ریـزی هـای مقطعـی و بـدون پشتوانه پایدار و غیرعلمی ، کم توجهی به مهندسی فرهنگی کتاب و کتابخوانی در جامعه امروز ایران و ضعف در تبیین سیاست های ترویج فرهنگ مطالعه ، ضـمن آنکـه توسـعه فرهنگی و ارتقای فرهنگ دانایی و کتابخوانی را در پی نداشته ، باعث کـاهش شـمارگان کتاب و نرخ سرانه زمان مطالعه و بی علاقگی به کتابخوانی شده است ."