چکیده:
عقل و تعقل از نگاه آیات و روایات اهمیت بسیاری دارد و بدون تردید در کنار منابع نقلی،نقش بی بدیلی در کشف حقایق و معارف دینی ایفا می کند.لیکن در اینکه حقیقت عقل چیست و سلوک عقلی در کشف معارف دینی چگونه است،دیدگاه های گوناگونی وجود دارد.براساس نظریه میرزا مهدی اصفهانی،عقل مورد اهتمام آیات و روایات،با عقل مورد استفاده در علوم بشری و فلسفی متفاوت است و آنچه در تحصیل معارف الهی راهگشاست.عقل الهی است اما عقل بشری که از قوای نفس انسانی به شمار می آید و محصول آن علوم حصولی است،جز اینکه سبب حجاب و حرمان از معارف دینی شود،اثر دیگری ندارد.مقصود از عقل الهی در این نظریه،نوری است که خارج از حقیقت انسان است و از خصوصیاتش این است که ظاهر بالذات بوده،با نفس که طاهر بالذات نیست،متحد نیست.در این نوشتار نحست به تبیین و تحلیل نظریه فوق پرد اخته ایم و سپس با ارزیابی ادله و اصل این دیدگاه نشان داده ایم ادله یاد شده مثبت مدعا نبوده،اصل دیدگاه با اشکال های عدیده و غیرقابل دفاع روبه روست.
Reason and reasoning are highly important from the viewpoint of Quranic verses and traditions. Reason no doubt plays an unparalleled role alongside narrated sources in discovering religious truths. There are however different views concerning the nature of reason and the method of reasoning. According to Mirza Mahdi Isfahani the reason used by Quranic verses and traditions is different from the reason used in secular sciences. It is divine reason that is helpful in acquiring religious knowledge. Human reason، a faculty of soul، which generates acquired knowledge، is but an obstacle to obtaining divine knowledge. Divine reason is a beam of light that lies outside human beings. As something self-evident، it is not the same as soul which is not self-evident. This article explains this theory and shows that the arguments presented cannot substantiate the claim. [In addition]، the theory is per se faced with many strong objections.
خلاصه ماشینی:
"مقصود از عقل در علوم بشری، عقلی است که فلاسفه آن را به کار میگیرند و آن یکی از قوههای نفس است که بهواسطه استخراج نظریات از ضروریات به فعلیت میرسد (اصفهانی، 1386، ص94)؛ حال آنکه عقل مورد توجه آیات و روایات که اساس انسان و رسول باطنی شمرده شده، نور مجرد و بسیطی است که ظاهر بالذات و مظهر للغیر است و خارج از وجود انسان و بهصورت مستقل از آن وجود دارد: «العقل الذی یشار الیه بلفظه فی العلوم الالهیه هو النور الخارجی الظاهر بذاته لکل عاقل حین ظهور حسن الافعال و قبحها له و یعرف بها الجزئیات و غیرها» (همان، ص62-63).
مقدمه اول و سوم این دلیل جای بحث ندارد و انکارشدنی نیست، ولی مقدمه دوم قابل تأمل است و دستکم سه اشکال را در پی دارد: اشکال اول: این مطلب که نفس انسانی ظاهر بالذات نیست و در برخی از حالتها از خود آگاهی ندارد، تنها یک ادعاست؛ زیرا بسیاری از دانشمندان اسلامی خلاف آن را اثبات کردهاند و بر این باورند که حالتی را نمیتوان یافت که نفس انسانی از خود آگاهی نداشته باشد.
آنچه تا بدینجا ذکر شد، برخی احادیث درباره عقل انسانی بود که از مجموع آنها این مطلب نمایان گردید که استقلال عقل انسانی و تحقق آن خارج از حقیقت یا هستی انسان، سخنی قابل دفاع نیست، بلکه باید گفت عقل یادشده نیرویی است که خداوند متعال در هر انسانی به ودیعت گذاشته شده و با هستی او عجین گردیده است و انسان بهوسیله او اصول هستیشناسی، ارزششناختی، معارف و حقایق دینی و امور دیگر را دریافت میکند."