چکیده:
هدف مطالعه حاضر بررسی تاثیر نرخ بهره بر کنترل تورم با تاکید بر کانال هزینه بوده است ؛ به عبارت دیگر پرسش اصلی پژوهش این است که آیا نرخ بهره می تواند (از طریق کانال هزینه ) بر کنترل تورم تاثیر بگذارد یا خیر؟ این پژوهش قصد داشته که رابطه بین متغیرهای پژوهش را از طریق کنترل بهینه بررسی نماید. جامعه آماری این تحقیق کشور ایران بوده وجهت مطالعه ، از داده های سری زمانی سالانه بانک مرکزی جمهوری اسلامی ایران در بازه زمانی سالهای ١٣٤١ تا ١٣٩٠ استفاده شده است . در این تحقیق قیود مدل با استفاده از آزمون های رگرسیون سری زمانی و روش VECM برآورد شده اند و سپس تابع زیان اجتماعی با در نظر گرفتن قیود با استفاده از نرم افزار مطلب بهینه شده است . یافته های تحقیق نشان می دهد که تمامی متغیرهای تحقیق از قبیل نرخ بهره ، بدهی بخش خصوصی به بانک و تسهیلات دریافتی به تغییرات وزن کانال هزینه حساسیت نشان می دهند.
This study aimed to investigate the impact of interest rates to control inflation with an emphasis on the cost
channel. In other words, the key question is whether interest rates would be (canal cost) on the control of
inflation affect or not? This study is intended to examine the relationship between variables through optimal
control. The research direction of Iran's study of annual time series data Central Bank of the Islamic Republic of
Iran in the period between 1962 to 2011 were used. The results showed that all the variables such as interest
rates, private sector debt to the bank and reception facilities respond to changes in weight and cost channels.
خلاصه ماشینی:
"سونسون ٩ (٢٠١٠) استدلال می کند که برای 1 Mishkin 2 Mitcheland Bill,2004;Turman,2003 3 Brito & Bysted 4 de Mendonca and de Guimaraes e Souza 5 Woodford 6 Svensson 7 Eichengreen et al 8 Batini and Lexton 9 Svensson 39 هدف گیری تورم ما نیاز به یک چهارچوبسازمانی داریم که با سه عنصر مشخص شده باشد: الف : یک دستور برای ثبات قیمت ب : استقلال ج : پاسخگوئی بانک مرکزی بسیاری از پیشرفته ها مانند کشورهای پیشرفته سطح بدهی عمومی بالائی دارند.
همچنین قابل ذکر است که یافته های نظری آن مبنی بر تاثیر مثبت نرخ بهره بر کنترل تورم بطور کلی و یا با در نظر گرفته کانال هزینه با نتایج و یافته های پژوهش ابونوری، سجادی و محمدی (١٣٩٢)، شریفی و همکاران (١٣٩١)، شهبازی و کلانتری (١٣٩١)، صفدری و سلیمانی (١٣٩٠)، کمیجانی و بهرامی راد (١٣٨٧)، طاهری فرد و موسوی (١٣٨٧)، مهرگان ، عزتی و اصغرپور (١٣٨٥)، کهزادی و نوفرستی (١٣٨٤)، کشاورزیان و عظیمی (١٣٨٤)، بیدآباد (١٣٨٣)، عباسینژاد و شفیعی (١٣٨٣)،کازرونی و اصغری (١٣٨١)، یاوری و اصغرپور (١٣٨١)، گان و یو٢ (٢٠٠٩)، جو٣ (٢٠١٠)، تــیلمن ٤ (٢٠٠٧)، کاسمن و همکاران ٥ (٢٠٠٥)، کلمنته و همکــاران ٦ (٢٠٠٤)، کـارنیرو همکاران ٧ (٢٠٠٤)، لاردیک و میگنان ٨ (٢٠٠٣)، میلیون 1 Veloso and Da Silva 2 Gan and Yu 3 Joo 4 Tillmann 5 Kasman et al 6 Clemente et al 7 Carneiro, et al 8 Lardic and Mignon 49 (٢٠٠٣)، فهمی و کندیل (٢٠٠٣)، بـوث و ســینر١ (٢٠٠١)، برامنت و همکاران ٢ (١٩٩٩)، کندل و همکاران ٣ (١٩٩٦)، دالی و و حالدن ٤ (١٩٩٨)، تورنتون (١٩٩٦)، فیلاکتیس و بلیک (١٩٩٣) و بالک و ریدر٥ (١٩٩١) همخوانی داشته است ."