چکیده:
موضوع نهادهای بینالمللی از مباحث اصلی مطالعات بینالملل است. بهواقع، هر نهاد بینالمللی ازجمله بازیگران عرصه جهانی در نظر گرفته میشود، اما کمتر نظیر دیگر بازیگران، قابلیتهای عملیاتی این نهادها در فرایند تغییرات درونی مورد توجه قرار میگیرد. بهخصوص این ضعف به خاطر دشواری کمّیسازی این بعد از مباحث مرتبط با نهادهاست. عموما در مطالعات مربوط به اشارات کیفی که از برداشتهای شخصی و حسی تحلیلگر نشئت میگیرد، به این موارد بسنده میشود. با توجه به اهمیت گروههای همکاری در حکمرانی جهانی، در این مطالعه درصدد پاسخ به این پرسش کلیدی هستیم که: دقیقا مقدار تغییر عملکرد نهاد بینالمللی مورد نظر ما یعنی گروه پنج در فرایند گسترش تا گروه بیست چقدر بوده است؟ برای پاسخ به این پرسش در تحقیقی کاربردی با استفاده از روشهای ریاضی به استخراج معادلهای دست مییابیم و با استخراج دادههای مرتبط از بانک جهانی به ارزیابی نتایج میپردازیم. این الگو در مورد همه نهادهای بینالمللی کاربرد دارد و در این مطالعه، بالاترین کارایی برای گروه هفت و کمترین برای گروه هشت به دست میآید.
International Institutions, though one of key global actors and topics of International Studies, are rarely studied by focusing on the internal processes of change. A justification for lack of research could be the challenges in quantifying internal changes and processes. Hence, the proliferation of qualitative takes relying on personal analysis. Given the importance of cooperation groups in global governance, this article asks what is the degree of change in the process of expansion of G5 into G20? Utilising quantitative and mathematical methods, the study offers an equation based on data provided by the World Back. The equation proves a model to analyse track-records, which seemingly suggests highest performance by G7 and lowest for G8.
خلاصه ماشینی:
با توجه به اهميت گروه هـاي همکاري در حکمراني جهاني، در اين مطالعه درصدد پاسخ به اين پرسش کليدي هستيم که : دقيقا مقدار تغيير عملکرد نهاد بين المللي مورد نظر مـا يعنـي گـروه پـنج در فراينـد گسترش تا گروه بيست چقدر بوده است ؟ براي پاسخ به اين پرسش در تحقيقي کـاربردي با استفاده از روش هاي رياضي بـه اسـتخراج معادلـه اي دسـت مـييـابيم و بـا اسـتخراج داده هاي مرتبط از بانک جهاني به ارزيابي نتـايج مـيپـردازيم .
با توجه به اينکه الگوي ما تغييرات تعداد اعضا را هدف قرار داده و از سـوي ديگر از چالش هاي جـدي از ابتـداي تشـکيل گـروه پـنج ، موضـوع مشـروعيت و گستردگي اين نهاد براي مديريت جهاني چالش هاي بشري بوده ، دو عامل جمعيت و وسعت که در فرايند گسترش يا تقليل نهاد دچار نوسان ميشود را نمي تـوانيم از الگوي مورد نظرمان حذف کنيم ؛ چراکه موضوع مشروعيت و پـذيرش جهـاني در برآورد عملکرد بديهي است .
نتيجه گيري با نتايج به دست آمده از کاربرد مدل ايـن پـژوهش بـراي گ #، نتيجـه منطقـي ايـن خواهد بود که با توجه به ظرفيت هاي موجود در گروه بيست ، اين نهاد در مواجهه با چالش هاي جهاني (نظير بحران مالي بين المللي ) مؤثرترين عملکـرد را مـيتوانـد داشته باشد و بهترين مرجع براي رسيدگي به چنين معضـلاتي در صـورت وقـوع است .